ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۵ زین پیش که سودای جنون داشت سرم بودی هوس مشغله و شور و شرم با عامه از این پس آبحیوان نخورم گر ز آتش تشنگی بسوزد جگرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تجربه جنون و اشتیاق به شور و شوق زندگی سخن میگوید. او تصمیم گرفته که دیگر به امور عادی و زندگی فرسایشی نپردازد و اگرچه ممکن است در دل خود آتش تشنگی احساس کند، ترجیح میدهد که از عوام و زندگی ساده فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه دچار خیالات دیوانگی شوم، آرزوها و تمایلاتم مرا مشغول کرده بود و نگران شرف و آبرویم بودم.
هوش مصنوعی: از این پس دیگر با مردم عادی و فرودستان همنشینی نخواهم کرد، حتی اگر از شدت تشنگی بسوزم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر در سفرم تویی رفیق سفرم
ور در حضرم تویی انیس حضرم
القصه به هر کجا که باشد گذرم
جز تو نبود هیچ کسی در نظرم
پُر آب دو دیده و پُرآتش جگرم
پُر باد دو دستم و پُر از خاک سَرم
هر چند که بی بهانه دوری ز برم
من خویشتن از جمله همانجا شمرم
در بست وفای تو چنان چشم سرم
کز شرم تو در خیال تو در نگرم
ای فاخته دل چو من به رویت نگرم
زیبایی طاوس به بازی شمرم
با خنده کبک چون درایی ز درم
دل همچو کبوتری بپرد ز برم
خواهم که ز دور در جمالت نگرم
می نتوانم از آنکه بی پا و سرم
از عالم خود اگر تو ای مایۀ حسن
نظارۀ حسن خود کنی رشک برم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.