ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱۴ دهقان بچه ئی داد می نابم دوش گفتم که حرام باشد این گفت خموش من از رز خویش چیده ام انگورش تشویش مکن می حلالست بنوش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، دهقان به بچهای میگوید که نوشیدن میحلال است و او نباید نگران باشد. بچه اعتراض میکند که نوشیدن می حرام است، اما دهقان تأکید میکند که انگور را خود از باغش چیده و مینوشد، پس نباید نگرانی داشته باشد.
هوش مصنوعی: دهقان دختری را به من داد و من که مست بودم گفتم این کار نادرست است و نباید چنین کنم، اما او سکوت کرد.
هوش مصنوعی: من از باغ خودم انگور چیدهام، نگران نباش؛ این شراب حلال است، بنوش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در کارگه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش
سرمست به کوی دوست بگذشتم دوش
برداشته چون شیفتگان جوش و خروش
آمد خرد و مرا فرو گفت به گوش
کای عاشق تهمت زده بگذر خاموش
می بر کف گیر و هر دو عالم بفروش
بیهوده مدار هر دو عالم به خروش
گر هر دو جهان نباشدت در فرمان
در دوزخ مست به که در خلد به هوش
با دل گفتم که ای دل زرق فروش
کم گرد بگرد عشق با عشق مکوش
نشنید نصیحت و بمن بر زد دوش
تا لاجرمش زمانه میمالد گوش
دوش از کف وصل آن بت عشوه فروش
تا روز می طرب همی کردم نوش
امشب من و صد هزار فریاد و خروش
تا کی شب دیگرم بود چون شب دوش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.