ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۸ از خنده رعد و گریه ابر بهار وقتست جهانرا که شود چون رخ یار سردی مکن ایباد بهاری بگذار تا لاله و کل بشکفد از خاره و خار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی بهار سخن میگوید و به ارتباط آن با احساسات انسانی اشاره میکند. او از سرما میخواهد که بهار را ترک کند تا گلها و گیاهان بتوانند شکوفا شوند و زیبایی طبیعت نمایان شود. بهار فرصتیست برای تجدید حیات و شادابی جهان.
هوش مصنوعی: زمانی که بهار میرسد، با صدای رعد و برق و بارش باران، دنیا به زیبایی و شکوهی چون چهره محبوب تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: ای بیاحساس، بیرحم نباش، بگذار بهار بیاید تا گلها و شکوفهها از دل خارش و تنگناها بروز کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا چند حدیث قامت و زلف نگار
تا کی باشی تو طالب بوس و کنار
گر زانکه نهای دروغزن عاشقوار
در عشق چو او هزار چون او بگذار
گفتم: که بیا وعده دوشینه بیار
ورنه بخروشم از تو اکنون چو هزار
گفتا: دهم ای همه جفا، نک زنهار!
آواز مده که گوش دارد دیوار
ای عاشق دل سوخته اندوه مدار
روزی به مُراد عاشقان گردد کار
با عشق بتان چو اوفتادت سروکار
خورشید شود همان بشادی بیدار
از دولت و از روز بهی دل بردار
عاشق نبود روز بد و دولت یار
بسیار شنیدم من و دیدم بسیار
کاشفته ببود بر تو از هر سو کار
آخر فلکت پشت شد و گیتی یار
تو شاد شدی مخالف و دشمن زار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.