ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۱ شاها ز منت گرچه نمیآید یاد روزی کرمت هم دهدم آخر یاد تا عالم فانی بود از آتش و آب وز خاک وز باد دولتت باقی باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از خداوند میخواهد که هرچند در اعمال او یاد و خاطرهای نیست، روزی کرمت را به خاطر آنها به یاد داشته باشد. او همچنین دعا میکند که دولت و نعمتهای الهی تا زمانی که عالم فانی است، پایدار بماند.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، هرچند که از لطف و مرحمتت یاد نمیکنی، اما من همچنان یاد روزهای نیکی تو را گرامی میدارم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که این جهان نابود شود و عناصر طبیعی مانند آتش، آب، خاک و باد وجود داشته باشند، امیدوارم که قدرت و حکومت تو برقرار بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ماه سخنگوی من ای حور نژاد
از حسن بزرگ ، کودک خرد نزاد
در سحر بدلبری شدستی استاد
این ساحری از که داری ای دلبر یاد
گر درد کند پای تو ای حور نژاد
از درد بدان که هر گزت درد مباد
آن درد منست بر منش رحم آید
از بهر شفاعتم به پای تو فتاد
گر شاه سه شش خواست سه یک زخم افتاد
زنهار مگو که کعبتین داد نداد
کان نقش که کرد رای شاهنشه یاد
در خدمت شاه روی بر خاک نهاد
ایزد همه ساله هست با مردم راد
بر مرد دری نبست تا ده نگشاد
ما را بدل خار بنی سروی داد
برداشت چراغکی و شمعی بنهاد
در محنت شو خوش و مکن نعمت یاد
شو در ده تن که داد کس چرخ نداد
چون بار بلایی که قضا بر تو نهاد
تن دار چو کوه باش و بی باک چو باد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.