صحبت صاحبنظر باید که باشد با دو کس
یا کریمی نامجوی و یا حکیمی راستگوی
تا ز جود آن درین دنیا بیابد بکام دل
یا ز علم این بدان دنیا بیابد آبروی
گر خرد داری مشو یکدم جدا زین هر دو تن
ور نیابی هر دو را باری یکی زینها بجوی
ور یکی را هم نیابی این خود اندر عهد ماست
کنج عزلت گیر و دیگر در پی دنیا مپوی
خویشتن را در خطر مفکن بامید بهی
کز کنار چشمه ناید تا ابد سالم سبوی
عزت ار خواهی که یابی خیز چون ابن یمین
آب خورسندی بجوی و دست ازین دو نان بشوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن درباره اهمیت گفتگو و مشورت با دو نوع انسان است: یکی کریمی که جود و سخاوت دارد و دیگری حکیمی که راستگو و عاقل است. نویسنده میگوید اگر انسان خرد دارد، باید هرگز از این دو دوری نکند و در غیر این صورت باید از زندگی دنیوی کنارهگیری کند. همچنین هشدار میدهد که نباید خود را در خطر قرار داد به امید دستیابی به خوبیها و عزت. در نهایت، توصیه میکند که برای رسیدن به شادی و خوشبختی، از هر دو دنیای مادی و معنوی فاصله بگیریم و به دنبال آب خوشبختی و روزی نیک باشیم.
هوش مصنوعی: صحبت کردن با یک فرد صاحبنظر باید تنها با دو نوع انسان انجام شود: کسی که به دنبال بخشش و خوبی است یا فردی که حقیقتگو و حکیم است.
هوش مصنوعی: در این دنیا، انسان میتواند به وسیله بخشش و generosity، به آنچه که دلش میخواهد دست یابد؛ یا از طریق دانش و علم، میتواند در این دنیا اعتبار و آبرو به دست آورد.
هوش مصنوعی: اگر عقل و درک داری، هرگز از این دو جسم (تن) جدا نشو. و اگر نمیتوانی این دو را تحمل کنی، پس یکنفر از این دو را انتخاب کن و به دنبال آن برو.
هوش مصنوعی: اگر نتوانی کسی را پیدا کنی، این نشان از زمانه ماست. در تنهایی خود بمان و دیگر به دنبال دنیا نرو.
هوش مصنوعی: خودت را در معرض خطر قرار نده و به امید اینکه از کنار چشمهای به آرامش برسی، تا ابد از آسیبها و مشکلات دور بمانی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به عزت و مقام برسی، باید مانند ابن یمین عمل کنی. به دنبال علم و دانش برو و از نیاز به دو نان دنیوی خود دست بکش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این کهن گیتی ببرد از تازه فرزندان اوی
ما کهن گشتیم و او نو اینت زیبا جادوی!
مادری دیدی که فرزندش کهن گردد هگرز
چون کهن مادرش را بسیار باز آید نوی؟
هرکه را نو گشت مادر او کهن گردد، بلی
[...]
آفرین زان مرکب شبدیز فعل رخش خوی
اعوجی مادرش و آن مادرش را یحموم شوی
گاه بر رفتن چو مرغ و گاه پیچیدن چو مار
گاه رهواری چو کبک و گاه برجستن چو گوی
چون نهنگان اندرآب و چون پلنگان بر جبال
[...]
چون بطرف باغ بنماید گل خودروی روی
دست دلبر گیر و جای اندر کنار جوی جوی
برده از مرجان بگونه لاله نعمان سبق
برده از مطرب بدستان بلبل خوشگوی گوی
بستد از یاقوت بسد لاله و گلنار رنگ
[...]
تا بروید لاله سوری چو لاله دار روی
جام چون لاله کن از روی چو لاله کام جوی
جز به گرد باغ عیش و گرد قصر عزمپوی
جز پی رامش مگیر و جز گل دولت مبوی
صفهای را نقش میکردند نقاشان چین
بشنو این معنی کزاین خوشتر حدیثی نشنوی
اوستادی نیمهای را کرد همچون آینه
اوستادی نیمهای را کرد نقش مانوی
تا هر آن نقشی که حاصل باشد اندر نیمهای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.