گنجور

 
ابن یمین

صحبت صاحبنظر باید که باشد با دو کس

یا کریمی نامجوی و یا حکیمی راستگوی

تا ز جود آن درین دنیا بیابد بکام دل

یا ز علم این بدان دنیا بیابد آبروی

گر خرد داری مشو یکدم جدا زین هر دو تن

ور نیابی هر دو را باری یکی زینها بجوی

ور یکی را هم نیابی این خود اندر عهد ماست

کنج عزلت گیر و دیگر در پی دنیا مپوی

خویشتن را در خطر مفکن بامید بهی

کز کنار چشمه ناید تا ابد سالم سبوی

عزت ار خواهی که یابی خیز چون ابن یمین

آب خورسندی بجوی و دست ازین دو نان بشوی

 
 
 
ناصرخسرو

این کهن گیتی ببرد از تازه فرزندان اوی

ما کهن گشتیم و او نو اینت زیبا جادوی!

مادری دیدی که فرزندش کهن گردد هگرز

چون کهن مادرش را بسیار باز آید نوی؟

هرکه را نو گشت مادر او کهن گردد، بلی

[...]

منوچهری

آفرین زان مرکب شبدیز فعل رخش خوی

اعوجی مادرش و آن مادرش را یحموم شوی

گاه بر رفتن چو مرغ و گاه پیچیدن چو مار

گاه رهواری چو کبک و گاه برجستن چو گوی

چون نهنگان اندرآب و چون پلنگان بر جبال

[...]

قطران تبریزی

چون بطرف باغ بنماید گل خودروی روی

دست دلبر گیر و جای اندر کنار جوی جوی

برده از مرجان بگونه لاله نعمان سبق

برده از مطرب بدستان بلبل خوشگوی گوی

بستد از یاقوت بسد لاله و گلنار رنگ

[...]

مسعود سعد سلمان

تا بروید لاله سوری چو لاله دار روی

جام چون لاله کن از روی چو لاله کام جوی

جز به گرد باغ عیش و گرد قصر عزمپوی

جز پی رامش مگیر و جز گل دولت مبوی

انوری

صفه‌ای را نقش می‌کردند نقاشان چین

بشنو این معنی کزاین خوشتر حدیثی نشنوی

اوستادی نیمه‌ای را کرد همچون آینه

اوستادی نیمه‌ای را کرد نقش مانوی

تا هر آن نقشی که حاصل باشد اندر نیمه‌ای

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه