سرا فاضل آفاق رکن ملت و دین
توئی که زبده اسلاف و فخر اخلافی
هر آن رموز کز آن عین عقل قاصر ماند
کند حقایق آن را بیانت کشافی
چگونه گوهر و صفت بسلک نظم آرم
که شرح فضل تو مشکل توان بوصافی
ز دیده همچو صراحی مدام خون بارد
کسی که با تو ندارد مدام دل صافی
کمینه بنده عالیجناب ابن یمین
که هست از ره اخلاص در وفا وافی
ز بندگی تو دور اوفتاده در تب و لرز
چو خاشه بر سر دریای خوی شده طافی
شفای خسته دلان چون ز تست لطف بود
بیک دو جرعه گلابش اگر شوی شافی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.