گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ابن یمین

که میبرد سخنی از زبان ابن یمین

بسیف دولت و دین مفخر زمان و زمین

سر اکابر آفاق عمده الوزراء

کزوست زینت ملک و بدوست رونق دین

بگویدش که ز بهر نثار مقدم تو

مرا دلیست صدف وار پر ز در ثمین

بگوی تا چه سبب را بمن نسیم قبول

نمیرسد ز مهب عنایتت به ازین

منم که زنده جاوید ماند از دم من

کسی که اسم ویم فعل او کند تلقین

منم ز جمع محبان تو فذلک و تو

کشیده بر سر من بی سبب خط ترقین

مکن که نیک نباشد بگفت بد گویان

اگر ز دست دهی دوستی چو ابن یمین