قلم را بر تبت فزون دان ز تیغ
بود گرچه کم زو به نیروی تن
قلم کار فرمای گر بایدت
که باشی سر افراز هر انجمن
نبینی که از بهر وجه معاش
بمحتاج اویند هر مرد و زن
فرا بیش یکمرد صاحب قلم
بیایند صد پهلوان تیغ زن
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
قلم را بر تبت فزون دان ز تیغ
بود گرچه کم زو به نیروی تن
قلم کار فرمای گر بایدت
که باشی سر افراز هر انجمن
نبینی که از بهر وجه معاش
بمحتاج اویند هر مرد و زن
فرا بیش یکمرد صاحب قلم
بیایند صد پهلوان تیغ زن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر باشگونه بود پیرهن
بود حاجت برکشیدن زتن
مرا غمز کردند کان پر سخن
به مهر نبی و علی شد کهن
همیشه سر زلف آن سیمتن
گره بر گره یا شکن بر شکن
بپیچد همی چون من از عشق او
گره بر بنفشه شکن بر سمن
بشب ماند آن زلف و هرگز که دید
[...]
ازیرا که هرگز نگردد کهن
گل تازه کش اصل باشد سخن
نگار من آن لعبت سیمتن
مه خلخ و آفتاب ختن
برون آمداز خیمه و از دو زلف
بنفشه پریشیده بر نسترن
تماشا کنان گرد خیمه بگشت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.