گنجور

 
ابن یمین

اگر تنعم و دولت دهد بپوش و بخور

بدوستانت بده آنچه از تو ماند باز

وگر مخالف طبع تو نغمه ئی سازد

مرنج و نیز مرنجان و جان و دل مگداز

که روزگار حرونست و ناگهان بر مد

نه مال ماند و منصب نه جاه ماند و ناز

چنانکه گفته درآنقطعه آنحکیم خرد

زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز