گنجور

 
ابن یمین

مرد دنیا طلب از غایت نادانی خویش

ببرد با خود از اینجا چو رود سوزی چند

من از آن رندم و قلاش که ناخوش بروم

از مقامی که در او دم زده ام روزی چند

هر که میراث مرا بیند ازین پس گوید

داد بر وارث خود ابن یمین گوزی چند