مرد دنیا طلب از غایت نادانی خویش
ببرد با خود از اینجا چو رود سوزی چند
من از آن رندم و قلاش که ناخوش بروم
از مقامی که در او دم زده ام روزی چند
هر که میراث مرا بیند ازین پس گوید
داد بر وارث خود ابن یمین گوزی چند