گنجور

 
ابن یمین

مردمان با یکدیگر دائم نزاعی میکنند

از برای آنک دارند از دگر کس عاریت

من ندارم با کسی در سر نزاع از بهر آنک

بی گمان داند که باید داد وا پس عاریت

گر پلاسی باشدم بیزحمت و تشویش خلق

عارم آید ز آنکه پوشم در بر اطلس عاریت