گنجور

 
ابن یمین

فخر آل مصطفی سید لطیف الدین توئی

آنکه پیش رأی پیرت عقل اول کودکیست

با صفا از کوکب دری نعلین تو شد

هر کجا تاجی فروزان بر فراز تار کیست

صیقل رایت بانوار یقین روشن کند

هر کرا آئینه دل تیره از زنگ شکیست

هر غباری کان ز نعل سم یکران تو خاست

بر رخ زرنیخ فام دشمنانت آهکیست

هر که دارد چون کمان در سر کژی با خدمتت

هر مژه بر چشم شوخش راست همچون ناوکیست

بنده میمون جناب تست چون ابن یمین

هر کجا پیروز روزی بختیاری زیر کیست

از ره چاکر نوازی یکزمان با بنده باش

بنده را با مجلس عالیت اندک کار کیست

بر من از وجه شریعت هست دینی واجبت

گر چه نزد همتت بسیار چیزاند کیست

ملک طلق از من ستان در وجه آن تا گویمت

لوحش الله زو که خاک و زر بنزد او یکیست