گنجور

 
ابن حسام خوسفی

مرا به قبله ی روی خود آشنایی بخش

زهر چه غیر تو باشد مرا جدایی بخش

هوای عشق تو بر سر زد این هوایی را

هوای های هویّت بدین هوایی بخش

ز ظلمت شب یلدای زلف خویش مرا

به نور طلعت رخشنده روشنایی بخش

اگر مراد تو حاصل به بی نوایی ماست

ز گنج فقر مرا گنج بی نوایی بخش

متاع کاسد ابن حسام کان سخن است

به آب تربیتش رونق روایی بخش