فاش گویم عاشق رخسار دلبر گشته ام
هرکجا بنشسته زاهدگفتا کافر گشته ام
حاجت شمع وچراغم نیست در تاریک شب
زآنکه من همسایه با ماه منور گشته ام
مژه دلدار را گفتم که چون بخت منی
گفت آری ز آن سیه گردیده و برگشته ام
مهر عالمتاب را گفتم چوچهر دلبری
گفت چون اورخ نمود از ذره کمتر گشته ام
دلبر ما هر زمان گردد به شکلی جلوه گر
مر مرا هم بین که آندم شکل دیگر گشته ام
گر ببینی احمدش بینی که من هستم بلال
ور ببینی حیدرش بینی که قنبر گشته ام
مهدی آخر زمان گر بینی اورا بنگری
چون بلنداقبال با افلاک همسر گشته ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.