شبکه حسنش برعرق پیچید سامان قدح
ناز مستی بود گلباز چراغان قدح
محو آنکیفیتیم از ما به غفلت نگذری
عالم آبیست سیر چشمگریان قدح
هرکجا در یاد چشمت گریهای سر میکنیم
میدریم از هر نم اشکی گریبان قدح
در خراباتی که مستان ظرف همت چیدهاند
نه فلک یک شیشه است از طاق نسیان قدح
فرصت اینجا گردش چشمی و از خود رفتنیست
اینقدر هستی نمیارزد به دوران قدح
بوی رنگی بردهای گرد سرشکرداندهگیر
بادهات یک پر زدن وارست مهمان قدح
مشرب انصاف ما خجلتکش خمیازه نیست
لب نمیآید به هم از شکر احسان قدح
چشم اگر بینم شد امید گداز دل قویست
شیشه دارد گردنی در رهن تاوان قدح
گر دل از تنگی برآید لاف آزادی بجاست
ناز مشرب نیست جز بر دست و دامان قدح
میکشان پر بینوایند از بضاعتها مپرس
میکند وام عرق از شیشه عریان قدح
استعارات خیالی چند برهم بستهایم
عمرها شد میپرد عنقا به مژگان قدح
فرصتت مفتاست بیدل چند غافل زیستن
چشمکی دارد هوای نرگسستان قدح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.