بهدست و تیغکسی خون من حنابستهست
به حیرتمکه عجب تهمت بجا بستهست
ز جیب ناز خطش سر برون نمیآرد
ز بسکه عهد به خلوتگه حیا بستهست
زه قبای بتی غنچهکرد دلها را
که حسنش ازرگگل بند بر قبا بستهست
غبار من همه تن بال حسرت است اما
ادب همان ره پرواز مدعا بستهست
به وادی طلبت نارسایی عجزیم
که هرکه رفته زخود خویش را بهما بستهست
امیدهاست که جز سجدهام نفرماید
کسیکه خاصیت عجز برگیا بستهست
تن از بساط حریرم چهگونه بندد طرف
که دل به سلسلهٔ نقش بوریا بستهست
نگاه حسرتم و نیست تاب پروازم
که حیرت از مژهام بال بر قفابستهست
گداخت حیرت نقاش رنگ تصویرم
کهنقش هستی من بینفس چرا بستهست
مگربه آتش دل التجا برم چوسپند
که بیزبانم وکارم به ناله وابستهست
چو شمع تا به فنا هیچجا نیاسایم
مرا سریستکه احرام نقش پا بستهست
مگر ز زلف تو دارد طریق بست وگشاد
گه بیدل اینهمهمضمون دلگشا بستهست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر است که در آن از درد و حسرتی که به خاطر عشق، فقدان و ناتوانی در خواستههایش تجربه میکند، صحبت میکند. شاعر با استفاده از تمثیلها و تصاویری چون خون، تیغ، و غبار، به توصیف وابستگی و احساس عجز خود میپردازد. او احساس میکند که عشقش به او قید و بندهایی زده و او را در وضعیت عجیبی قرار داده است. در نهایت، شاعر در عدم تواناییاش برای پرواز و رهایی از این قیدها، حسرت میخورد و به حالتی از ناامیدی و شکوه دچار میشود.
هوش مصنوعی: خون من به دست و تیغ کسی گره خورده است، و من در حیرت هستم که چه تهمت بیدلیلی به من زدهاند.
هوش مصنوعی: از آنجا که از محبت و زیبا رویی او به شدت محافظت میشود، او هرگز نمیتواند به راحتی از دل من بیرون بیاید و خود را نشان دهد. این به خاطر این است که ما در خلوت خود، به خاطر حیا و شرم، به یکدیگر وعده دادهایم.
هوش مصنوعی: دلها با زیباییهای یک معشوق که همچون غنچهای نشسته است، شکوفا میشود. زیبایی او چنان فراگیر است که گویی مثل رگهای گل، دلها را به خود میکشاند و جلب توجه میکند.
هوش مصنوعی: غم و افسوس من تمام وجودم را در بر گرفته است، اما ادب و احترام، همان راهی را که میتوانستم برای رسیدن به آرزوهایم انتخاب کنم، مسدود کرده است.
هوش مصنوعی: ما در مسیر طلب تو ناتوان و عاجز هستیم، چون هر کسی که در این راه قدم گذاشته، خودش را به ما وابسته کرده است.
هوش مصنوعی: امیدها تنها زمانی به من توجه خواهند کرد که خود را تسلیم و در برابر عظمت الهی به خاک بیفتم. تنها در این حالت است که نشاندهنده ضعف خودم در برابر قدرت او هستم.
هوش مصنوعی: بدن چگونه میتواند از رخت خواب نرم و لطیف جدا شود، در حالی که دل در بند زنجیر نقش و طرحی از بافت ساده قرار دارد؟
هوش مصنوعی: نگاه حسرتبار من از عدم تواناییام در پرواز حکایت میکند، زیرا شگفتی و حیرت در چشمانم چنان به دام افتاده که نمیتواند از آن رها شود.
هوش مصنوعی: حیرت من از نقاشی که رنگ تصویرم را به تصویر کشیده در حال ذوب شدن است، زیرا نمیدانم چرا نقش وجود من در بینفس است و این تصویر بسته مانده.
هوش مصنوعی: جز به آتش دل نمیتوانم چیزی بگویم، چون مانند یک جانور بیزبان شدهام و تمام کارم به ناله و زاری وابسته است.
هوش مصنوعی: مثل شمع تا زمانی که از بین بروم، هیچ جا راحت نمینشینم. من سرشار از عزم و اراده هستم که به سفر و تلاش ادامه دهم.
هوش مصنوعی: آیا فقط زلف تو در باز و بسته شدن دل نقش دارد؟ مگر بیدلی، این همه اشعار دلانگیز را به خاطر تو سروده است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چنینکه نیک وبد ما به عجزوابستهست
قضا به دست حنا بسته نقش ما بستهست
به قدرناله مگرزین قفس برون آییم
وگرنه بال به خون خفته است وپا بستهست
چو سنگ چاره ندانم از زمینگیری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.