گداز امن درین انجمن کم افتادست
به خانهای که تویی سقف آن خم افتادست
ز سعی اگر همه ناخن شوی چه خواهیکرد
گره به رشتهٔ تدبیر محکم افتادست
مگر به سجده توان پیش برد ناز غرور
که همچو شمع سر ازپا مقدم افتادست
جهان تلاش لگدکوب یکدگر داره
چو سبحه قافلهها درپی هم افتادست
ازین قیامت توفان نفس مگوی و مپرس
کجاست آدمی، آتش به عالم افتادست
مباد زان لب خامش سوال بوسهکنی
غرور تیغ تغافل تنک دم افتادست
فناست آنچه ز علم و عیان به جلوه رسید
هنوز صورت انجام مبهم افتادست
ز نقش پا به جبین وارسید ونوحه کنید
نگین ماست که یکسر ز خاتم افتادست
یکی است پست و بلند بنای هستی ما
به خاک، سایهٔ نقش قدمکم افتادست
سراغ وحشت فرصت ز اشک ماگیرید
سحر ز باغ گذشتهست شبنم افتادست
صبا درین چمن از غنچهها نقاب مدر
سر همه به گریبان ماتم افتادست
کباب آتش بی دردی ام مکن یارب
به حق دیده بیدل که بی نم افتادست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و افکار عمیق انسان در رابطه با زندگی، غرور، و فنا میپردازد. شاعر از کمبود آرامش و امنیت در جامعه سخن میگوید و به تعبیراتی درباره ناز و غرور اشاره میکند. او اشاره میکند که تلاشهای انسانی گرچه مهم است، ولی در نهایت با ناکامیهایی روبهرو میشود.
شاعر به تضاد در زندگی اشاره میکند و از لحظاتی از غم و ماتم، به ویژه در یادآوری گذشتهها، صحبت میکند. در پایان شعر، او از درد بیدرمانی و بیحالی روحی خود در برابر مشکلات زندگی میگوید و از خدا میخواهد که او را در سختیها یاری کند. بهطور کلی، شعر نشاندهنده تلاشی است برای درک عمیقتر از زندگی و جستوجوی آرامش در دنیای پرفراز و نشیب است.
هوش مصنوعی: در این جمع، جای امن و آرامش کمی پیدا میشود و در خانهای که تو در آن هستی، سقفش به خاطر وجود تو خم شده است.
هوش مصنوعی: اگر تمام تلاش خود را صرف کنی و به نتیجه نرسی، نمیتوانی بر دشواریهایی که در مسیر زندگی پیش میآید غلبه کنی، چون مشکلات به صورت عمیق و محکم در زندگیات جا گرفتهاند.
هوش مصنوعی: آیا جز با فروتنی و سجده میتوان به زیبایی و شکوه دلفریب نزدیک شد؟ زیرا همچون شمعی که در اثر گرمای خود ذوب میشود، آن زیبایی هم در برابر عظمت خود افتاده است.
هوش مصنوعی: جهان به طور مداوم در حال تلاش و کوشش است و همه در تلاشند تا به سوی اهداف خود پیش بروند، مانند دانههای تسبیح که به دنبال هم ردیف میشوند.
هوش مصنوعی: در این دنیا، به خاطر مشکلات و بلایای فراوانی که پیش آمده، دیگر از انسانیت و وجود آدمی صحبت نکن و آن را نپرس. چرا که در این حال، آتش و خرابی در همه جا گسترده شده است.
هوش مصنوعی: از آن لب خاموش، پرسش بوسه نکن؛ زیرا غرور به مانند تیغی تند، بینای تو را کور کرده است.
هوش مصنوعی: هر چه از علم و تجربه به وضوح و زیبایی نمایان شده، هنوز در نهایت به شکلی مبهم و نامشخص باقی مانده است.
هوش مصنوعی: از اثر پا تا پیشانی ما رسیده و میگویند که انگشتری ما تنها به خاطر اینکه از دست افتاده، در حال نوحهخوانی است.
هوش مصنوعی: در این جهان، همه چیز در راستای یک نظم خاص قرار دارد و ما هم در این نظم جایگاه خود را داریم. اما در نهایت، آنچه ما را میسازد و زندگیمان را شکل میدهد، به خاک و سرنوشتمان بازمیگردد و تنها آثار ما باقی میماند.
هوش مصنوعی: با دقت به احساسات ما توجه کنید، زیرا صبح دیگر از باغی کهنه و قدیمی گذشته است و به جای آن، روزنهی تازهای دارد که به آن شبنم میافتد.
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی در این باغ از غنچهها پرچم عزا بر سر همه بهدست کرده و آنها را در حالت غم و اندوه قرار داده است.
هوش مصنوعی: برای من که بیدردم، ای پروردگار، این آتش کباب نکن. به حق دیدهی بیدلم، که دیگر نمیتواند اشکی بریزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.