غزل شمارهٔ ۳۴۸
کیفیت هوای که دارد سر حباب
ما را ز هوش برد می ساغر حباب
هرکس به رمز بیضهٔ عنقا نمیرسد
چیزی نهفتهاند به زیر پر حباب
درکارگاه دل به ادب باش و دم مزن
پر نازک است صنعت میناگر حباب
پوشیده نیست صورت بنیاد زندس
آیینه بستهاند به بام و در حباب
اقبال هیچ وپوچ جهان ننگ همت است
دریا چه سرکشی کند از افسر حباب
هرسوهجوم روی تنگگرد میکند
این عرصه راکهکرد پر از لشکر حباب
هرقطره زین محیط به موجگهررسد
ما جامه میکشیم هنوز از بر حباب
از هر غمی به جام تسلی نمیرسیم
دریا نمودهاند به چشم تر حباب
مرهونگوشهٔ ادبم هرکجا روم
پای به دامن است همان رهبر حباب
کو فرصتیکه فکر سلامتکندکسی
آه از سوادکشتی بیلنگر حباب
سحر است بیدل این همه سختیکشیدنت
سندانگرفتهای به سر از پیکر حباب
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: بیدل نشر نگاه | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...