ای آرزوی مهرتو سیلابکینهها
بر هم زنکدورت سنگ آبگینهها
ملاح قدرت تو ز عکس تجلیات
راند به بحرآینهٔ دل سفینهها
آتشپرست شعلهٔ اندیشهات جگر
آیینهدار داغ هوای تو سینهها
از حیرت صفای تو خونی است منجمد
اشک روان سطر به چشم سفینهها
درکارگاه حکم تو بهرگداز سنگ
آتش برون دهد نفس آبگینهها
آنجاکه مهر عشق کند ذرهپروری
جوشد گل شرافت ذات ازکمینهها
تا پایهای ز قصر محبت نشان دهیم
چون صبح چاک دل به فلک برد زینهها
بیدل به خاکساری خود ناز میکند
ای در غبار دل ز خیالت دفینهها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای گلشن از بهار خیال تو سینهها
برگ گل از طراوت نامت سفینهها
هرجا غمت رواج دهد گوهر شکست
بر سنگ خاره رشک برند آبگینهها
گر از نسیم راز تو عالم چمن شود
[...]
ای گنجها ز گوهر یاد تو سینهها
و ز نقد داغ عشق تو دلها دفینهها
در جستجوی ذات تو افتاده سرنگون
افلاک را به لجه حیرت سفینهها
از تندی شراب نگاه تو میزنند
[...]
ای موجزن بهار خیالت ز سینهها
جوش پری نشسته برون ز آبگینهها
جور تو پنبهکار گلستانِ داغ دل
تیغت زبان ده دهن زخم سینهها
سودایی تو با گهر تاج خسروان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.