زین گلستان نیستم محتاج دامن چیدنی
میبرد چون رنگم آخر بیقدم گردیدنی
از ندامتکاری ذوق طرب غافل نیام
صدگریبان میدرد بوی گل از بالیدنی
عمرها بر خوبش بالد شیشه تا خالی شود
گردن بسیار میخواهد بهسر غلتیدنی
تا بهکی دزدد تری یارب خط پیشانیام
خشک شد این لب به امید زمین بوسیدنی
پنجهٔ بیکار منع خار خار دل نکرد
کاش باشد سینه بر برگ حنا مالیدنی
مست و مخموری نمیباشد همه محو دلیم
سنگ اینکهسار و مینا در بغل خوابیدنی
چون حباب از خامشی مگذر که حسن عافیت
خفته است آیینه در دست قفس دزدیدنی
عیب جویی طبع ما را دشمن آرامکرد
خواب بسیارست اگر باشد مژه پوشیدنی
خودنمایی هر چه باشد خارج آهنگ حیاست
چونگره بیرون تاریم از همین بالیدنی
دیده از نقش تماشاخانهٔگردون مپوش
دستگاه آن پری زین شیشه دارد دیدنی
غیر عریانی به هرکسوتکه میدوزیم چشم
دارد از هر رشته بر ما زیر لب خندیدنی
بیدلیل عجز بیدل هیچ جا نتوان رسید
سعیکن چندانکه آید پیش پا لغزیدنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساس تنهایی و ناپایداری زندگی اشاره میکند. او از نیاز به زیبایی و عشق میگوید، اما در عین حال از جدایی و ندامت رنج میبرد. زندگی را مانند شیشهای میبیند که با گذر زمان خالی میشود و عمرش بر سر عشق میگذرد. او به دنبال لحظاتی از عشق و خوشی و در عین حال نگران از دست دادن آنهاست. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که کوشش برای دستیابی به خوشیهای واقعی در زندگی لازم است و باید از نادرستی و عجز پرهیز کند.
هوش مصنوعی: من از این گلستان نیازمند چیدن گلها نیستم، چون رنگ و لعاب من به نوعی شده که دیگر نیازی به قدم برداشتن ندارم.
هوش مصنوعی: من به خاطر پشیمانیام، از شادی و لذتی که از موسیقی میبرم غافل نیستم. هرچند این پشیمانی موجب درد و رنج من شده، اما بوی خوش گل مرا به یاد روزهای خوب و زیباییهایی میاندازد که دارم.
هوش مصنوعی: عمرها صرف زیبایی او میشود و برای پر شدن شیشهای که گردن بلند دارد، به زمان زیادی نیاز است تا به پایان برسد و به زمین بیفتد.
هوش مصنوعی: چقدر باید منتظر بمانم تا عشق و محبت در دلم دوباره بیدار شود؟ ای کاش سرنوشت به من اجازه میداد که این لبها زمینی را ببوسند که آرزویش را دارم.
هوش مصنوعی: دست بیکار، دل را زحمت نمیدهد و ای کاش سینهام را بر برگ حنا بمالم.
هوش مصنوعی: مستی و شلاقی که از آن صحبت میشود، تنها در دلی خاموش و خواب آلود است، نه در مستی و سرمستی واقعی. در این حالتی که شاعر به آن اشاره میکند، همه چیز به این احساس عمیق و ناب مربوط میشود که بیش از هر چیز دیگری حائز اهمیت است. در این حالت، سنگ و شیشه و دنیای مادی، در کنار هم آرام گرفته و در دل خواب هستند.
هوش مصنوعی: با احتیاط از سکوت بگذر که زیبایی آرامش در خواب است، و آینهای که در دستان توست، از قفس میتواند ربوده شود.
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم به زبان ساده بگوییم، این جمله بیان میکند که دشمنان ما با نقد و بررسی رفتار و ویژگیهای ما، به آرامش ما آسیب میزنند. اگر هم بخواهیم از خواب لذت ببریم، باید چشمانمان را ببندیم و در واقع از نادیدهگرفتن انتقادات بهرهمند شویم.
هوش مصنوعی: هر نوع خودنمایی و فخر فروشی، خارج از مسیر زندگی معقول و به دور از حقیقت است، مانند درخششی که هنگام باز شدن یک گره از ریسمان به وجود میآید و این زیبایی تنها از همین رشد و بالندگی ناشی میشود.
هوش مصنوعی: چشم خود را از تماشای صحنههای زندگی بر نگردان، چون آن پری درخشان از این شیشه، زیبا و دیدنی است.
هوش مصنوعی: به هر شکل و وضعیتی که ما خود را پوشش میدهیم، عریانی و ناتوانی ما به وضوح دیده میشود و در واقع هرکسی به نحوی به ما از نظر نگاه میکند و با تمسخر ما را زیر لب میخندد.
هوش مصنوعی: باید بدون دلیل از ناکامی و ناتوانی دست برداریم و هر جا که هستیم، برای رسیدن به هدف تلاش کنیم. هرچند ممکن است در مسیر با مشکلات و لغزشهایی مواجه شویم، اما باید کوشش کنیم تا به جلو حرکت کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.