غبارم برنمیخیزد ازین صحرای خوابیده
اسیرم همچو جولان در طلسم پای خوابیده
به غیر از نقش پا جایی ندارد جاده پیمایی
تو هم ته جرعهای بردار ازین مینای خوابیده
به یاد شام زلفت هر کجا چشمی به هم سودم
رگ خواب پریشان گشت مژگانهای خوابیده
با این قامت قیامت نیست ممکنگردن افرازد
به مژگان تو یعنی فتنهای بر پای خوابیده
هدایت خلق غافل را بلای دیگر است اینجا
بجز تکلیف بیداری مدان ایذای خوابیده
درین وحشتسرا موج گهر هم عبرتی دارد
به پهلو میرود عمری زیان فرسای خوابیده
به شمع آگهی یک بار نتوان دامن افشاندن
که غفلت نیز چندی گرم دارد جای خوابیده
غبارم اوج گیرد تا سر از خجالت برون آرم
چو محمل بیسبب پامالم از اعضای خوابیده
ز جهل و دانشم فرق دویی صورت نمیبندد
به معنی غافل بیدارم و دانای خوابیده
ز سعی نارسا مشق ندامت میکنم بیدل
عصای ناله شد آخر چوکوهم پای خوابیده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر در حال بیان پریشانی و حس اسیری خود در دنیای خواب و غفلت است. او به ساختمانی از حالت خوابیده و غفلت اشاره میکند، در حالی که در جستجوی بیداری و آگاهی است. شاعر با استفاده از تصاویری مانند "طلسم پای خوابیده" و "مینای خوابیده" به تصویر کشیدن دنیای فراموشی و سکون پرداخته و به دنبال خروج از این حالت است. همچنین، او به دشواریهای مرتبط با بیداری و غفلت انسانها اشاره میکند و آن را بلایی برای هدایت خلق میداند. در نهایت، شاعر از تلاشهای ناکافی خود برای بیدار شدن میگوید و به تناقض بین علم و جهل در وجود خود اشاره میکند.
هوش مصنوعی: من مثل یک موجود اسیر در این دنیای ساکت و بیتحرک گرفتار شدهام و غبار گذشتهام هیچگاه از این فضا برنمیخیزد، مانند جنبش و حرکت در طلسمی که همچنان در خواب است.
هوش مصنوعی: هیچ نشانهای از سفر تو در جاده وجود ندارد جز ردپای تو. حالا میتوانی از این لیوان خوابیده یکی دو جرعه بنوشی.
هوش مصنوعی: هر بار که به یاد موهای شبگونهات میافتم و چشمهایم را میبندم، رگ خواب و آرامش من به هم میریزد و مژگان خوابیدهام در هم میپیچند.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت فردی میپردازد که با قامت و چشمانش قادر است هر ماجرای بزرگی را تحت تأثیر قرار دهد. بهنوعی نشان میدهد که زیبایی او هیچ رقیبی ندارد و میتواند به تنهایی دلیلی برای ایجاد فتنه و آشفتگی باشد. این جذابیت به گونهای است که حتی ممکن است خواب را تحت تأثیر قرار دهد و باعث بیداری و توجه شود.
هوش مصنوعی: راهنمایی و هدایت افرادی که غافل و بیخبر هستند، خود چالش و مشکلی دیگر به شمار میآید. در این موقعیت، فقط وظیفهٔ بیداری و آگاهی دادن به آنها را در نظر بگیر و به خوابرفتگان آسیب نزن.
هوش مصنوعی: در این مکان تاریک و خوفناک، حتی موجهای دریا هم میتوانند درس عبرتی داشته باشند. این موجها به آرامی حرکت میکنند و یادآور این هستند که عمر انسان به سرعت در حال گذر است و ممکن است به هدر برود.
هوش مصنوعی: شمعی که روشن است، نمیتوان بارها دامن را آتش زد، چون غفلت و بیتوجهی مدتی همچنان در خواب است و بیدار نمیشود.
هوش مصنوعی: من غبار و خاک هستم و میخواهم با بالا رفتن به مقام و مرتبهای برسم تا دیگر شرمنده نباشم. مثل بار بر دوش دیگران که بدون علت و بهناگاه بر زمین افتادم و ناتوان از حرکت شدم.
هوش مصنوعی: من از جهل و دانش هیچ تفاوتی نمیبینم، چون در حقیقت، غافل نیستم و به بیداری دانایی رسیدهام.
هوش مصنوعی: از تلاش ناکافی خود پشیمانم، بیدل، عصای نالهام شد و در نهایت، پایم از خواب بیدار نشده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ندیدم در غبار و دود این صحرای خوابیده
بجز خواباندن مژگان ره پیدای خوابیده
زمینگیری چه امکانست باشد مانع جهدم
به رنگ سایهام من هم جهان پیمای خوابیده
اگر آسودگی میخواهی از طاقت تبرّا کن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.