با ما نساخت آخر ذوق شراب خوردن
چون میوه زرد گشتیم از آفتاب خوردن
مستست طبع خود سر از کسب خلق بگذر
تا کم کند جنونت می با گلاب خوردن
گر محرمی برونآ از تشنهکامی حرص
چون وهم غوطه تاکی در هر سراب خوردن
نقشیکه مبهم افتد دل جمعکن ز فهمش
جهل است عشوهٔ حسن زیر نقاب خوردن
آن چین ابرو امشب صد رنگ بسملم کرد
زخمکمی ندارد تیغ عتاب خوردن
اغراض بیشمار است عرض حیا نگهدار
طعن جنون چه لازم از شیخ و شاب خوردن
پیچ و خم حوادث ما را نکرد بیدار
با سنگ بر نیامد پهلو بهخواب خوردن
موقعشناس عصیان ذلت کش خطا نیست
می حکم شیر دارد در ماهتاب خوردن
بد مستی تنعم مغرورکرد ما را
ایکاش سیخ میخورد حرص از کباب خوردن
ملک تو نیست دنیا کم کن تصرف اینجا
مال حرام تا کی بهر صواب خوردن
ترک تلاش دارد آب رخ قناعت
سیر است موج گوهر از پیچ و تاب خوردن
تحصیل روزی آسان نتوان شمرد بیدل
تکلیف خاک و خونست این نان و آب خوردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چندان فتاد ما را، کار از شراب خوردن
کز شوق آن ندارم، پروای آب خوردن
بر یاد روی خوبان، می میخوریم والحق
ذوقی تمام دارد، بر گل شراب خوردن
ترکان چشم مستت، آوردهاند رسمی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.