به تحریک نقابش گر شود مایل سر انگشتم
ز پیچیدن جهانی رشته میبندد بر انگشتم
مپرسید از اثر پیمایی حسن عرقناکش
اشارت گرکنم از دور میگردد تر انگشتم
هلاکمکرد دست نارساکز رشک بیکاری
سنانها میکشد عمریست بر یکدیگر انگشتم
تحیرنامهٔ مضمون زنهارم که میخواند
ببندد نامه بر، ایکاش بر بال و پر انگشتم
تو ای نامهربان گر وا نداری دستم از دامن
چه دارد مدعی با من مگر بوسد سر انگشتم
اگر صد نوبتم ناز تو راند تیغ برگردن
همان چون شمع ازتسلیم بر چشم تر انگشتم
به سیم و زر چه امکانست فقرم سرفرود آرد
گلوی حرص میافشارد از انگشتر انگشتم
اگر چون گردباد از خاکساری میشدم غافل
قلم برکهکشان میراند تحریک سر انگشتم
دربن خمخانهها مخمور من نگذشت صهبایی
صدا خواهد کشید اکنون ز طبع ساغر انگشتم
چو ماه نو به این مستی شکست امشبکلاه من
که خاتم هم قدح کج کرده میآید در انگشتم
نمیدانم چهگل دامنکشید از دست من یارب
که فریادیست چون منقار بلبل در هر انگشتم
به چشم امتیازم اینقدر معلوم شد بیدل
که در دست ضعیفیها ز جسم لاغر انگشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عاشقانه و پیچیدگیهای ارتباط انسانی میپردازد. شاعر در اشعار خود به احساس تحیر و شگفتی از عشق اشاره میکند و از تأثیر آن بر وجود خود میگوید. او به ناز و بیتوجهی معشوق اشاره میکند که اگرچه او را آزار میدهد، اما همچنان درگیر آن عشق است. همچنین، ظرافت و زیباییهای عشق را با تصاویری مانند انگشتان و حلقهای که بر آن است، به تصویر میکشد. شعر حسرت و شوق را در کنار درد و ناامیدی نشان میدهد و در نهایت به تناقضات موجود در عشق میپردازد.
هوش مصنوعی: اگر نقابش مرا تحریک کند و مایل شوم، انگشتم به راحتی میتواند جهانی از رشتهها را دور خود بپیچد و ببندد.
هوش مصنوعی: از تاثیر زیبایی و جذابیت حسن نپرسید، زیرا نشان میدهد که با یک اشاره از دور، انگشتم را مرطوب میکند.
هوش مصنوعی: من به خاطر حسادت و بیکاری، خودم را به دردسر انداختهام. سالهاست که بر سر این موضوع، ناخواسته خود را در فشار و شکنجه قرار دادهام.
هوش مصنوعی: به من هشدار میدهد که مضامین حیرتانگیز را بخوانم و نامههایم را ببندم، ای کاش بر بال و پر انگشتم مینشست تا از این حیرت رهایی یابم.
هوش مصنوعی: ای نامهربان، اگر دست مرا رها کنی و من را تنها بگذاری، چه ارتباطی میتواند بین تو و مدعی وجود داشته باشد؟ مگر اینکه تنها به بوسیدن سر انگشتان من بسنده کند.
هوش مصنوعی: اگر صد بار هم تیغ ناز تو بر گردنم بیفتد، مانند شمع از شدت تسلیم و بیزبانی، اشکهایم بر انگشتم میریزد.
هوش مصنوعی: با وجود ثروت و جواهرات، فقر من بر تنم سایه میافکند و حرص و طمع در وجودم به شدت افزایش یافته است.
هوش مصنوعی: اگر مانند گردباد از فروتنی رها میشدم، دست خود را به حرکت درمیآوردم و قلمی را به آسمان پرستاره میکشیدم.
هوش مصنوعی: در tavern ها و میخانهها، من مست و شاداب نبودم. حالا نوبت این است که از طبع و مزاجم صدای شگفتانگیزی از ساغر انگشتم بلند خواهد شد.
هوش مصنوعی: امشب به قدری سرمست و شاداب هستم که مانند ماه نو، شادابی و نورانیتم کمکم در حال شکستن است. احساس میکنم حتی سنتم نیز بر اثر این شادی و مستی تغییر کرده و گویا این حالت به انگشتم نرسیده که انگشتم کمی تغییر جلوه کرده است.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه چیزی از دست من خارج شد که مانند صدای فریاد بلبل در هر انگشت من احساس میشود.
هوش مصنوعی: این بیت نشاندهنده آن است که وضع و موقعیت انسان زمانی مشخص میشود که او به اندازه کافی ضعیف و بیپناهه. در اینجا، شاعر به نوعی ناتوانی و ضعف خود اشاره میکند و اینکه حتی چیزهای کوچک و بیاهمیت نیز میتوانند در دنیا تأثیرگذار باشند. انگشت لاغر او عملاً نمادی از ضعف و عدم توانایی در برابر چالشهاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.