به جستجوی خود از سعی بی دماغ گذشتم
غبار من به فضا ماند کز سراغ گذشتم
نچیدم از چمن فرصت یقین گل رنگی
چو عمر هرزه خیالان به لهو و لاغ گذشتم
شرار کاغذم آمد چمن پیام تغافل
به بال بلبلی آتش زدم ز باغ گذشتم
نساخت حوصلهٔ شوق با مراتب همت
ز بس بلند شد این نشئه از دماغ گذشتم
بهانه جوی هوس بود دور گردش رنگم
چو میببوس لبی از سرایاغ گذشتم
نقاب راز دو عالم شکافتم به خیالت
ز صدهزار شبستان به یک چراغ گذشتم
جنون ترک علایق هزار سلسله دارد
گر این بلاست رهایی من از فراغ گذشتم
اگر به لهو و لعب بردن است گوی محبت
ز دوستی به پل بستن جناغ گذشتم
نوای الفت این همرهان کشید به ماتم
ز کاروان به دراهای بانگ زاغ گذشتم
چرا چو شمع ننازم به قدردانی الفت
که من ز آتش سوزنده هم به داغ گذشتم
نیافتم چمن عافیت چو دامن عزلت
به پای خفتهٔ بیدل ز باغ و راغ گذشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بررسی تجربیات و احساسات شخصی خود میپردازد. او از تلاش برای فرار از غم و اندوه میگوید و بیان میکند که با وجود تلاشهایش، هنوز درگیر مشکلات و دردهای عاطفی است. احساس تنهایی و بیهدفی او را به یاد آتش احساسات و شور میاندازد. با استفاده از تصاویری از طبیعت و روابط انسانی، شاعر به ناتوانی در یافتن آرامش و معنای واقعی زندگی اشاره میکند. او همچنین نشان میدهد که پیوندهای عشقی و دوستیاش به بهای خطرات و دردهای عاطفی توانستهاند او را دچار بلاتکلیفی کنند. در نهایت، میتوان گفت که او در جستجوی یک فضای امن و آرامشبخش در زندگیاش، با موانع و چالشهای زیادی روبهروست.
هوش مصنوعی: در تلاش برای یافتن خود دست از کوشش بیثمر کشیدم و غبار نشانههای من در فضا باقی ماند، زیرا به دنبال سرنخی از خود رفته بودم.
هوش مصنوعی: من از گلهای رنگی چمن بهرهای نبردم، چون عمر خیالپردازان بیفایده و بیثمر در گذر است.
هوش مصنوعی: آتش کاغذم شعلهور شد و پیام نادیدهگیری را به پرندهای که در باغ میخواند، منتقل کردم. از باغ رفتم و مشغول سوختن شدم.
هوش مصنوعی: شوق و انگیزهام به اندازهای بزرگ و زیاد است که حوصلهام کفاف نمیدهد، به همین خاطر از مرزهای معمولی خود فراتر رفتم و از مرزهای تحمل و انتظار عبور کردم.
هوش مصنوعی: دلایلی برای جستجوی عشق و هوس داشتم، رنگ و حالتی مثل شراب داشتم. به آرامی از کنار لبان معشوق گذشتم.
هوش مصنوعی: با خیال تو، پردهی اسرار دو جهان را کنار زدم و با تنها یک چراغ، از هزاران شبستان عبور کردم.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که دیوانگی و شوق عشق، با انواع مختلفی از وابستگیها و علایق همراه است. اگر این حالت دیوانگی و عشق، به من رهایی از دوری و جدایی میدهد، من توانستم از آن گذر کنم.
هوش مصنوعی: اگر سرگرمی و خوشگذرانی در کار باشد، من گوی محبت را از دوستی دور کرده و از پل گذشتم.
هوش مصنوعی: صدای دوستی این همراهان باعث شد تا به خاطر کاروان، به سوگ بنشینم و از آنجا که صدای زاغ را شنیدم، گذر کردم.
هوش مصنوعی: چرا باید به خاطر دوستی و محبت سپاسگزاری کنم، وقتی که من خود از آتش سوزندهای که در دل دارم، دردها و رنجهای زیادی را تحمل کردهام؟
هوش مصنوعی: در جستجوی آرامش و خوشی در طبیعت بودم، اما نتوانستم آن را پیدا کنم. به همین دلیل از باغها و باغچهها عبور کردم و به جایی رسیدم که در آن به خواب و تعمق نشستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.