تأخیر ندارد خط فرمان نجاتم
در کاغذ آتش زده ثبت است براتم
آثار بقایم عرق روی حبابست
شرم آینه دارد بهکف از موت و حیاتم
هستی به هوس تک زدن گرد فسوس است
مانند نفس سخت ندامت حرکاتم
عجزم ز نم جبهه گذشتن نپسندید
زین یکدو عرق شد پل جیحون و فراتم
گرد نفس و فال اقامت چه خیالست
پرواز گرفتهست سر راه ثباتم
خطی به هوا میکشم از فطرت مجهول
در مشق جنون خامه نوا کرده دواتم
چون نشئه ندانم به کجا می روم از خویش
دارد خط پیمانه شمار درجاتم
هیهات نبردم اثر از نشئهٔ تحقیق
دین رفت به باد هوس صوم و صلاتم
محتاج نیام لیک چو آیینه ز حیرت
هر جلوه که آمد به نظر داد زکاتم
خاموشیام آن نیستکه جوشم به تکلم
از حرف تو بر لب شکری بست نباتم
بیدل نفسم کارگه حشر معانیست
چون غلغلهٔ صور قیامت کلماتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر دغدغهها و احساسات عمیق شاعر است. او به تأخیر در نجات و رهایی اشاره میکند و از آتش زدن کاغذها و ثبت سرنوشت خود صحبت میکند. احساسات متناقضی مانند حیات و موت، شرم و ندامت در زندگی او وجود دارد. شاعر به گمگشتگی و سردرگمی خود در مسیری مبهم اشاره میکند و از ناتوانی خود در عبور از مشکلات میگوید. او تمایل به دیده شدن و ابراز وجود دارد، اما در عین حال از بیثباتی و عدم یقین در زندگیاش رنج میبرد. در نهایت، شاعر احساس میکند که از طریق کلمات و معانی، به جوش و خروش زندگی و عواطفش نزدیکتر میشود.
هوش مصنوعی: دیر نمیشود که فرمان نجات من صادر شود؛ این موضوع در کاغذهای سوخته به عنوان سندی برای من ثبت شده است.
هوش مصنوعی: اثر باقی مانده از من همچون رطوبتی روی حباب است و آینه از دیدن این حالت من شرم دارد، چرا که به نوعی نشاندهنده مرگ و زندگی من است.
هوش مصنوعی: وجود تنها به خاطر تمایل و آرزو در حال چرخش است، مانند نفس که به شدت از حرکتهایم پشیمان است.
هوش مصنوعی: من چون نتوانستم از نم باران جبهه عبور کنم، از این رو، با یک قطره عرق، پلهایی بر روی جیحون و فرات ساختهام.
هوش مصنوعی: بخشیدن به نفس و سرنوشت، اقامت موقتی چه خیالی است؛ در حالی که در مسیر ثباتم، پرواز آغاز شده است.
هوش مصنوعی: با قلمی که در دست دارم، از درون خودم چیزی را به تصویر میکشم. در این فرآیند خلاقانه و دیوانهوار، انگار روحی ناشناخته در من به نواختن میپردازد و من دواتم را به کار میزنم.
هوش مصنوعی: وقتی مستی و سرخوشی به سراغم میآید، نمیدانم به کجا میروم. در این حالت، احساس میکنم که از خودم جدا شدهام و فقط پیمانهای است که میزان بالاتر رفتن حالتم را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: هرگز به دست نیاوردم تاثیر واقعی از درک دین، زیرا تمام توجهام به خواستههای نفسانیام و انجام عبادتهایم فراموش شده است.
هوش مصنوعی: من نیازی ندارم، اما مانند آیینه از حیرت، هر شکل و جلوهای که به چشمانم میرسد، زکات و بخشش خود را میدهم.
هوش مصنوعی: سکوت من به این معنا نیست که از گفتن چیزی عاجز هستم یا سخن نمیگویم؛ بلکه این خاموشی به خاطر محبت و لطف توست که در دل من احساس میشود.
هوش مصنوعی: نفس من محلی است که معنای عمیق و جذاب در آن شکل میگیرد، مانند سر و صدای بلندی که هنگام فرا رسیدن قیامت از کلمات به وجود میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.