برق خطی بر سیاهی میزند
هالهٔ مه تا به ماهی میزند
سجده مشتاق خم ابروی کیست
بر دماغم کجکلاهی میزند
معصیت در بارگاه رحمتش
خندهها بر بیگناهی میزند
ای عدم فرصت، شرارکاغذت
چشمک عبرت نگاهی میزند
بهر عبرت فرصتی در کار نیست
یک نگه برهرچه خواهی میزند
پُردلیها امتحانگاه بلاست
تیغ بر قلب سپاهی میزند
تا فسون بادبان دارد نفس
کشتی ما برتباهی میزند
بی تو گر مژگان بهم میآیدم
بر سر خوابم سیاهی میزند
بیدل از وصلی نویدم دادهاند
دل تپیدن کوس شاهی میزند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.