گرد عجزم، خوشخرامان سرفرازم کردهاند
سجدهواری داشتم گردونطرازم کردهاند
رنگی از شوخی ندارد حیرت آیینهام
اینقدرها گلرخان تعلیم نازم کردهاند
صافی دل بیخودی پیمانهای در کار داشت
کز شعور هر دو عالم بینیازم کردهاند
نیستی سرچشمهٔ توفان هستی بوده است
چون طلسم خاک خلوتگاه رازم کردهاند
پیش از این صد رنگ، رنگآمیزی دل داشتم
این زمان یک نالهٔ بیدرد سازم کردهاند
سجده فرسود خم تسلیم اوضاع خودم
هم ز جیب خویش محراب نمازم کردهاند
چشم شوق الفت آغوش است سرتا پای من
سخت حیرانم به دیدار که بازم کردهاند
از هجوم برقتازیهای ناز آگه نیام
اینقدر دانم که رحمی بر نیازم کردهاند
بیدلیهایم دلیل امتحان بیغشیست
نیستم قلب آشنا از بس گدازم کردهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حالات و احساسات عمیق خود سخن میگوید. او از خوشحالی و سرخوشی ناشی از عشق و زیبایی سخن میگوید که او را سرفراز کرده و به سجده وادار کرده است. او همچنین به گیجی و حیرت خود در برابر جذابیت معشوق اشاره میکند و میگوید که این جذبه او را از دنیای مادی بینیاز کرده است.
شاعر از تغییرات در درون خود صحبت میکند؛ او قبلاً احساسات و رنگهای مختلفی داشته، اما اکنون تنها یک ناله بیدرد در درونش مانده است. او به تسلیم بودن در مقابل اوضاع زندگی اشاره میکند و از عشق به عنوان یک نعمت بزرگ یاد میکند.
شاعر در پایان به بیدلی و دلباختگی اشاره کرده و میگوید که نشان از امتحان عشق دارد و او را به شدت دچار تحول و گداز کرده است. در واقع، این شعر به جستجوی معانی عمیق عشق و وجود انسان پرداخته است.
هوش مصنوعی: من در حالتی از ضعف و ناتوانی بهسر میبرم، ولی خوشبختی و شادی دیگران باعث شده که احساس سربلندی کنم. سجدهکنندهگان و ستایشکنندهها نیز بر گرد من جمع آمدهاند و دنیا به من توجه کرده است.
هوش مصنوعی: آیینهام به شدت متعجب است و هیچ رنگی از شوخی ندارد، چون اینقدر لذت و ناز را از گلرخان آموختهام.
هوش مصنوعی: دل پاک و بیخبر از خودم، حالتی داشت که انگار یک جام معجزهآسا در دست داشتم. این حالت مرا به جایی رساند که از دانش و آگاهی این دو جهان بینیاز شدم.
هوش مصنوعی: وجود تو ناشی از نیروی قوی زندگی است، مثل این که رازهای پنهان در دل خاک باز شدهاند.
هوش مصنوعی: قبل از این، دلم پر از احساسات و رنگهای مختلف بود، اما اکنون تنها یک صدای بیحس و بیدرد از من برآمده است.
هوش مصنوعی: در برابر مشکلات و فشارهای زندگی، فروتنی و تسلیم خود را نشان میدهم. این مشکلات باعث شدهاند که حتی از نعمتها و منافع خود نیز محروم شوم.
هوش مصنوعی: چشمان پر از اشتیاق و دوستی مانند آغوشی است. من به شدت گیج و سردرگم هستم که کدام یک از دوستانم دوباره به دیدار من آمدهاند.
هوش مصنوعی: من از تندبادی که به خاطر زیباییهای تو به وجود آمده، نمیدانم، اما همین قدر میدانم که بر من ناز کردهاند و رحمی به حال نیازهایم داشتهاند.
هوش مصنوعی: من از بیدلی خودم میگویم که امتحان کردم تا بفهمم صداقت چیست. قلب آشنا به خاطر دردهای زیادش دیگر برایم مثل قبل نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.