این حرصها که دامن صد فن شکستهاند
عرض کلاه داده و گردن شکستهاند
دارد شراب غفلت ابنای روزگار
بد مستیی که ساغر مردن شکستهاند
بیتابی از غبار نفس کم نمیشود
مبنای دل به روی تپیدن شکستهاند
در زلف یار هیچ دلآزردگی نداشت
این دانهها ز دوری خرمن شکستهاند
یارب شکست من به چه افسون شود درست
دارم دلی که پیشتر از من شکستهاند
در عالمی که سنگ شررخیز وحشت است
گرد مرا چو آب در آهن شکستهاند
هرگل که دیدم آبلهٔ خون چکیده بود
یا رب چه خار در دل گلشن شکستهاند
صد برق درکمین نفس موج میزند
مردم نظر به شعلهٔ ایمن شکستهاند
پرواز من چو موج گهر در دل است و بس
بالیکه داشتم به تپیدن شکستهاند
هر ذرهام به رنگ دگر میدهد نشان
جوش بهارم آینهٔ من شکستهاند
امروز نفی هم گل اقبال دوستیست
یاران ز رنگ ما صف دشمن شکستهاند
ما عاجزان ز کوی تو دیگر کجا رویم
در پای رشتهها سر سوزن شکستهاند
سنگی ز ننگ عجز به مینای ما نخورد
ما را همان به درد شکستن شکستهاند
یک گل در این بهار اقامت سراغ نیست
بیدل ز رنگ خود همه دامن شکستهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان دردها و ناکامیهای عاطفی و اجتماعی شاعر میپردازد. شاعر از حسرتها و شکستهایی سخن میگوید که در عشق و زندگی تجربه کرده و بر اثر آنها دل و جانش زخمخورده است. او به غفلت زمانه و تأثیرات منفی آن بر زندگیاش اشاره میکند و از بیقراری نفس و دل در اثر این شکستها شکایت دارد. همچنین، داراییهای عاطفی و دوستیها نیز به خاطر دوری و مشکلات، آسیب دیده و این وضعیت را به شکل گلهایی تشبیه میکند که به جای زیبایی، زخم و خار دارند. در نهایت، شاعر به احساس عجز و ناامیدی خود در برابر این مشکلات اشاره میکند، مانند گلی که در بهار شکسته است و نمیتواند شکوفا شود.
هوش مصنوعی: این اشتیاقها و رقابتهای بیپایان، باعث شدهاند که هنرهای مختلف آسیب ببینند و در نهایت، به جای پیشرفت، موجب خجالت و نقص در شخصیتها شدهاند.
هوش مصنوعی: شراب غفلت در دستان فرزندان زمانه است، آنها به گونهای مست هستند که لیوان مرگ را شکستهاند.
هوش مصنوعی: اضطراب و ناامیدی ناشی از نفس انسانی هرگز کم نمیشود، زیرا اساس و بنیاد دل به خاطر تپشهایش به شکستهگی مبتلا شده است.
هوش مصنوعی: در زلف دوست هیچ غم و ناراحتی وجود نداشت، این دانهها از دوری و جدایی خرمن خراب شدهاند.
هوش مصنوعی: ای پروردگارا، به چه جادو و فریبی قلب من دوباره آسیب میبیند؟ من دلی دارم که قبلاً دیگران آن را شکستهاند.
هوش مصنوعی: در دنیایی که مانند سنگ، وحشت و دشواری به وجود آمده است، من را مانند آب در یک آهن شکسته، احاطه کردهاند.
هوش مصنوعی: هر گلی که دیدم، نشانهای از درد و خونریزی داشت. خداوندا، چه میزان زخم و آسیب در دل باغ و گلزار وجود دارد!
هوش مصنوعی: صدای برق در حال جلوهگری است و نفس موجها را میزند. مردم به شعلهای که در امان است، نگاه میکنند و به آن توجه دارند.
هوش مصنوعی: پرواز من مانند موجی از درد و اندوه در دل است و فقط همین است. بالهایی که داشتم، به خاطر تپشهای دل شکستهاند.
هوش مصنوعی: هر جزئی از وجود من رنگ و نمادی متفاوت دارد که نشانه بهاری پرشور است، اما آینه من شکسته و نمیتواند آن را به درستی نشان دهد.
هوش مصنوعی: امروز حتی انکار کردن هم نشانه موفقیت دوستی است. دوستان از رنگ و روی ما به همت خود صفوف دشمنان را شکستهاند.
هوش مصنوعی: ما به خاطر ناتوانیام نمیدانیم باید به کجا برویم؛ در این حال، دل ما مانند رشتهای است که سر آن گسیخته شده است.
هوش مصنوعی: ما در برابر ننگ و ضعف خود را عقبنشینی نکردیم و از مشکلات هیچ چیز بر ما نیامده است، بلکه درد و رنج ما ناشی از شکستهای خودمان است.
هوش مصنوعی: در این بهار، هیچ گلی نیست که بخواهد در اینجا بماند. همه از رنگ خودشان شکایت دارند و زندگی را بیحوصله گذراندهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.