پر افشاندهام با اوج عنقا گفتگو دارد
غبار رفته از خود با ثریا گفتگو دارد
زبان سبزه زان خط دلافزا گفتگو دارد
دهان غنچه زان لعل شکرخا گفتگو دارد
در آن محفلکه حیرت ترجمان راز دل باشد
خموشی دارد اظهاری که گویا گفتگو دارد
ندارد کوتهی در هیچ حال افسانهٔ عاشق
فغان گر لب فرو بندد تمنا گفتگو دارد
خروشم درغمت با شور محشرمیزند پهلو
سرشکمبیرختبا جوشدریا گفتگو دارد
به چشم سرمهآلودت چه جای نسبت نرگس
ز کوریهاست هر کس تا به اینجا گفتگو دارد
تو خواهی شور عالم گو و خواهی اضطراب دل
همان یک معنی شوق اینقدرها گفتگو دارد
بروناز ساز وحدت نیست این کثرتنوایی ها
زبان موج هم در کام دریا گفتوگو دارد
ز سر تا پای ساغر یک دهن خمیازه میبینم
ز حرف لعل میگون که مینا گفتگو دارد
لب شوخی که جوش خضر دارد خط مشکینش
چو آید در تبسم با مسیحا گفتگو دارد
ز آهنگ گداز دل مباش ای بیخبر غافل
زبان شمع خاموش است اما گفتگو دارد
کلاهآرای تسلیمم نمیزیبد غرور از من
سر افتاده با نقش کف پا گفتگو دارد
غبار گردش چشمیست سر تا پای ما بیدل
زبان در سرمه گیرد هر که با ما گفتگو دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف و تحلیل گفتگوهای عمیق و رازآلود میپردازد که میان طبیعت، عشق و وجود انسان جاری است. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و نمادین، به ارتباطات خاصی اشاره میکند که در دنیای احساسات و زیباییها وجود دارد. در این محفلهای عاشقانه، سکوت نیز نوعی بیان است و در هر حالتی، عشق و تمنا وجود دارد. همچنین، شاعر به اهمیت وحدت و هماهنگی در عالم و تجربیات انسانی اشاره میکند. او به زیباییهای مختلف زندگی، از جمله چشم و لب و نوشیدنیها میپردازد و نشان میدهد که در هر چیز، حاوی معنا و گفتگویی نهفته است. در نهایت، شعر به ما یادآوری میکند که حتی خاموشی نیز میتواند حاوی گفتگو باشد.
هوش مصنوعی: من با اوج و بلندی خود به گفتگو نشستهام و غبار به جا مانده از خودم نیز با ستارههای بلند آسمان در حال صحبت کردن است.
هوش مصنوعی: زبان سبزه به خاطر زیبایی و طراوتش، سخن از دلافزا و دلنشینی میگوید، و دهان غنچه به خاطر لعل و شکرین بودنش، سخن از لطافت و شیرینی دارد.
هوش مصنوعی: در جمعی که در آن، رازهای دل به خوبی بیان میشود، سکوت خود نوعی بیان و گفتگو به شمار میآید.
هوش مصنوعی: در هیچ شرایطی داستان عاشق کم نیست؛ حتی اگر عاشق سکوت کند، خواستههای او همچنان میتواند صحبت کند.
هوش مصنوعی: روزهای غم و اندوه من به قدری پرشور و هیجان است که صدای نالهام به مانند طغیان دریا به گوش میرسد و به نظر میرسد که با خروش آب گفتگو میکند. در این حال چشمانم بینهایت افسرده و بیروح است.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و شگفتانگیز تو به حدی است که نمیتوان آنها را با نرگسهای کور مقایسه کرد. هر کسی که تا این حد به این موضوع فکر کند، کاملاً متوجه این تفاوت میشود.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی، میتوانی درباره هیجان و شور زندگی صحبت کنی یا از دلواپسیها و عواطف درونت بگویی. در واقع، همین یک احساس عاشقانه، اینقدر حرف و حدیث دارد که نمیتوان به سادگی از آن گذشت.
هوش مصنوعی: خارج از آهنگ یگانگی، این تنوع صداها وجود ندارد. حتی زبان موج نیز در دهان دریا با آن صحبت میکند.
هوش مصنوعی: از ابتدا تا انتهای جام، چنان میبینم که انگار ساغر در حال کشیدن یک خمیازه است و این وضعیت نشاندهندهی گفتگو و ارتباط مینا با گفتار و زیبایی لعل هست.
هوش مصنوعی: لبهای شوخی او مانند جوشهای خضر، زیبا و خاص هستند و زمانی که لبخند میزند، گویی با مسیحا صحبت میکند و این لبخندش جاذبهای خاص دارد.
هوش مصنوعی: ای بیخبر، از آهنگ دل که در حال ذوب شدن است، غافل مباش. هرچند زبان شمع خاموش است، اما میتواند سخن بگوید و اظهاراتی داشته باشد.
هوش مصنوعی: من در برابر شرایط زندگی به راحتی تسلیم میشوم و دیگر نباید به غرور خود اهمیت دهم؛ در واقع، حالتی از تواضع و افتادگی پیدا کردهام که با نشانههای کوچکی از زندگی، مانند رد پای خود، صحبت میکنم.
هوش مصنوعی: غبار حاصل از نگاه کسی که به ما مینگرد، تمام وجود ما را در بر گرفته است. هر کسی که با ما صحبت کند، زبانش در دل ما جا میگیرد و تحت تأثیر قرار میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.