اسرار در طبایع ضبط نفس ندارد
درپردهٔ خس و خار، آتش قفس ندارد
گو وهم سوده باشد بر چرخ تاج شاهان
سعی هما بلندی پیش مگس ندارد
خرد و بزرگ دنیا یکدست خودسرانند
خر گر فسار گم کرد سگ هم مرس ندارد
ای برکگل بلند است اقبال پایبوسش
رنگ حناست آنجا، کس دسترس ندارد
درگلشنیکه ما را دادند بار تحقیق
صبح بهار هستی بوی نفس ندارد
تا نالهوار گاهیزین تنگنا برآییم
افسوس دامن ما، چین ففس ندارد
بر حال رفتگان کیست تا نوحهای کند سر
این کاروان شفیقی غیر از جرس ندارد
تدبیر عالم وهم بر وهم واگذارید
اینجا پریدن چشم پروای خس ندارد
گردون خرام شوقیم پرگار دور ذوقیم
بیوهم تحت و فوقیم، دل پیش و پس ندارد
سودا ز سر بینداز، نرد خیال کم باز
تشویق بیدماغان عشق و هوس ندارد
بر فرصتی که نامش هستیست دامنافشان
بیدل نفس مدارا با هیچکس ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی ناپایداری و بیثباتی دنیا و زندگی میپردازد. شاعر اشاره میکند که در این عالم، اسرار و حقایق قابل دسترسی نیستند و همه چیز در حال تغییر و تباهی است. زندگی پر از احساسات و توهمات است و هرگاه تلاش میکنیم از تنگناها فرار کنیم، مشکلات جدیدی پیش میآید. همچنین، در بحث از مرگ و فقدان، شاعر به تنهایی و بیکسیِ آنان که رفتهاند اشاره میکند. او به عمق تصورات و خیالات مینگرد و بیان میکند که عشق و هوس به تنهایی به معنای واقعی زندگی دست نمییابند. در نهایت، او از فرصتی که به نام «هستی» شناخته میشود، صحبت میکند و از آن به عنوان فرصتی برای بیداری و فهم بهتر زندگی یاد میکند.
هوش مصنوعی: رازها و اسرار در طبیعت نمیتوانند در قالبهای بیارزش مانند خس و خار پنهان شوند، زیرا هیچگاه نمیتوانند در قفس آتشین جا بگیرند.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است تاج شاهان بر آسمان به نظر برسد، اما تلاش مرغ هما (نماد بلندی و علو) را نمیتوان با یک مگس مقایسه کرد. این بدان معناست که علو مقام و ارزش واقعی را نمیتوان با امور ناچیز سنجید.
هوش مصنوعی: دنیا با خرد و بزرگیاش، به یک شکل و یکدست به نظر میرسد، زیرا آدمهای خودرای و مستبد در آن پوست را بر سر خود دارند. حتی اگر خر افسارش را گم کند، دیگر هیچ کس بر او تسلطی ندارد.
هوش مصنوعی: ای گل بلندی که اقبال تو را در بر گرفته است، رنگ حنا نشان دهنده مقام و زیبایی توست و هیچکس به تو دسترسی ندارد.
هوش مصنوعی: در باغی که به ما دادهاند، وقتی که صبح بهار میآید، هوای آن از نفس کشیدنی بیبهره است.
هوش مصنوعی: گاهی با ناله از این وضعیت سخت بیرون میآییم، اما ای کاش دامن ما چین و چروک و گرفتاری نداشت.
هوش مصنوعی: کسی نیست که به یاد مسافران درگذشته این کاروان، نوحهای سر دهد، جز صدای زنگ دایم که خبر از حرکت میدهد.
هوش مصنوعی: جهان و تدبیر آن را به خیال و توهم واگذارید، زیرا در اینجا، پرواز چشم پروانهای به هیچوجه نگران خس و مشکلات نیست.
هوش مصنوعی: ما در دنیایی سرشار از شوق و ذوق پرسه میزنیم و هیچ مرزی نمیشناسیم؛ دلمان نه به گذشته فکر میکند و نه به آینده، بلکه در همین لحظه زندگی میکند.
هوش مصنوعی: افکار آشفته را کنار بگذار و از خیال پردازی دست بردار، چرا که عشق و تمایلات پوچ هیچ ارزشی ندارند.
هوش مصنوعی: در این دنیا فرصتی که به آن هستی میگویند، باید با شادابی و عشق زندگی کرد، زیرا بیدل، این روح شاعر، هیچگاه با کسی مدارا نمیکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.