دین پناها! دم جانبخش ترا
نفس روح امین می گویم
وز سخن های تو یک نادره را
رشگ صد در ثمین می گویم
نیست مثل تو نه در صوب عراق
در همه روی زمین می گویم
آسمان پیش تو بر خاک نهد
به سر تو که جبین می گویم
بر مگیر این به گران روی ز من
علم الله که یقین می گویم
تا بدیدم قلم و دست ترا
صفت هر دو چنین می گویم
دست را خواجه کان می خوانم
کلک را شحنه دین می گویم
این سخن مختصر اولیتر از آنک
در سخن غث و سمین می گویم
تو مشو سرد که در صفه به شب
سخت سرد است همین می گویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.