الحکایة فی معنی السّیاسة من الأمیر العادل سبکتکین، رحمة اللّه علیه
از خواجه بونصر شنیدم، رحمه اللّه، گفت: یک روز خوارزمشاه آلتونتاش حکایت کرد و احوال پادشاهان و سیرت ایشان میرفت و سیاست که بوقت کنند که اگر نکنند، راست نیاید، گفت: هرگز مرد چون امیر عادل سبکتگین ندیدم در سیاست و بخشش و کدخدایی و دانش و همه رسوم ملک. گفت: «بدان وقت که به بست رفت و بایتوزیان را بدان مکر و حیلت برانداخت و آن ولایت او را صافی شد، یک روز گرمگاه در سرای پرده بخرگاه بود بصحرای بست، و من و نه یار من از آن غلامان بودیم که شب و روز یک ساعت از پیش چشم وی غایب نبودیم و بنوبت میایستادیم دوگان دوگان، متظلّمی بدر سرای پرده آمد و بخروشید، و نوبت مرا بود و من بیرون خرگاه بودم با یارم، و با سپر و شمشیر و کمان و ناچخ بودم، امیر مرا آواز داد، پیش رفتم، گفت: آن متظلّم که خروش میکند بیار. بیاوردم. او را گفت: از چه مینالی؟ گفت: مردی درویشم و بنی خرما دارم، یک پیل را نزدیک خرما بنان من میدارند، پیلبان همه خرمای من رایگان میببرد، اللّه اللّه! خداوند فریاد رسد مرا. امیر، رضی اللّه عنه، در ساعت برنشست و ما دو غلام سوار با وی بودیم، برفتیم و متظلّم در پیش، از اتفاق عجب را چون بخرمابنان رسیدیم، پیلبان را یافتیم پیل زیر این خرمابن بسته و خرما میبرید و آگاه نه که امیر از دور ایستاده است و ملک الموت آمده است بجان ستدن. امیر بترکی مرا گفت: زه کمان جدا کن و بر پیل رو و از آنجا بر درخت و پیلبان را بزه کمان بیاویز. من برفتم و مردک بخرما بریدن مشغول، چون حرکت من بشنید، بازنگریست تا خود بر خویشتن بجنبد، بدو رسیده بودم و او را گرفته و آهنگ زه در گردن کردن و خفه کردن کردم. وی جان را آویختن گرفت و بیم بود که مرا بینداختی. امیر بدید و براند و بانگ بمردک زد. وی چون آواز امیر بشنید از هوش بشد و سست گشت؛ من کار او تمام کردم . امیر فرمود تا رسنی آوردند و پیلبان را به رسن استوار ببستند و متظلّم را هزار درم، دیگر بداد و درخت خرما از وی بخرید، و حشمتی بزرگ افتاد، چنانکه در همه روزگار امارت او ندیدم و نشنیدم که هیچ کس را زهره بود که هیچ جای سیبی بغصب از کس بستدی. و چند بار به بست رفتیم و پیلبان بر آن درخت بود. آخر رسن ببریدند و مرد از آنجا بیفتاد.» و از چنین سیاست باشد که جهانی را ضبط توان کرد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن حکایتی از امیر عادل سبکتگین است که توسط خواجه بونصر نقل شده است. نویسنده به تمجید از سیاست و مدیریت سبکتگین میپردازد و او را در زمینه سیاست و بخشش بینظیر معرفی میکند. در داستان، یک درویش به امیر شکایت میکند که پیلبانی خرماهای او را میدزدد. امیر سبکتگین با تدبیر و شجاعت به حل این مشکل میپردازد و پیلبان را به جزای عملش میرساند. او همچنین به درویش کمک میکند و خرماها را از پیلبان میخرد. این حکایت نشان میدهد که چطور میتوان با سیاستمداری درست و عادلانه، از ظلم و ستم جلوگیری کرد و جامعه را به سمت عدالت هدایت نمود. این داستان به وضوح بیانگر کارایی و تاثیرگذاری سیاست عادلانه سبکتگین بر مردم است.
هوش مصنوعی: در مورد معنای سیاست از زبان امیر عادل سبکتکین، رحمت خدا بر او.
هوش مصنوعی: از خواجه بونصر شنیدم که روزی خوارزمشاه آلتونتاش داستانی را روایت کرد و به بررسی اوضاع پادشاهان و روشهای حکمرانی آنان پرداخت. او گفت که هرگز مردی عادل مانند امیر سبکتگین را در سیاست، بخشش، مدیریت و دانش ندیدهاست. او به یاد آورد که در زمان حکومتش بر بست، روزی در خزانه نشسته بودند و من و نه یار دیگرم که از غلامان او بودیم، همیشه نزد او بودیم. در آن روز، مردی ناامید و نالان به نزد امیر آمد و درخواست کمک کرد، چرا که یک فیل به باغ خرماهای او هجوم آورده و خرماها را به سرقت میبرد. امیر فوری دستور داد تا به دنبال این مرد برویم و به او کمک کنیم. ما به سمت باغ خرما رفتیم و فیل را به همراه پیلبان آن پیدا کردیم که در حال چیدن خرما بود و متوجه حضور امیر نشده بود. امیر از من خواست که کمان را آماده کرده و به سمت فیل بروم. من طبق دستور عمل کرده و قصد داشتم پیلبان را بگیرم. وی که متوجه حرکتم شده بود، تلاش کرد که فرار کند، اما من به او رسیدم و او را کنترل کردم. در نهایت، با کمک امیر، پیلبان را گرفتیم و برای متظلّم غرامتی پرداخت کردیم و درخت خرما را از او خریدیم. آن روز حکومت و قدرت امیر به حدی بود که هیچکس جرئت نداشت چیزی را از دیگری بدزدد. این حکایت نشان میدهد که با سیاست درست و اقدام به موقع، میتوان هر جامعهای را تحت کنترل درآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.