و در آخر مجلّد تاسع سخن روزگار امیر مسعود، رضی اللّه عنه، بدان جایگاه رسانیدم که وی عزیمت درست کرد رفتن بسوی هندوستان [را] و تا چهار روز بخواست رفت و مجلّد بر آن ختم کردم، و گفتم درین مجلّد عاشر نخست دو باب خوارزم و ری برانم و بودن ابو سهل حمدوی و آن قوم آنجا و بازگشتن آن قوم و ولایت از دست ما شدن و خوارزم و آلتونتاش و آن ولایت از چنگ ما رفتن بتمامی بگویم تا سیاقت تاریخ راست باشد، آنگاه چون [از آن] فراغت افتاد بتاریخ این پادشاه باز شوم و این چهار روز تا آخر عمر بگویم که اندک مانده است، اکنون آغاز کردم این دو باب که در هر دو عجائب و نوادر سخت بسیار است و خردمندان که درین تأمّل کنند مقرّر گردد ایشان را که بجهد و جدّ آدمی، اگر چه بسیار عدّت و حشمت و آلت دارند، کار راست نشود و چون عنایت ایزد، جلّ جلاله، باشد راست شود. و چه بود از آنچه باید پادشاهی را که امیر مسعود، رضی اللّه عنه، را آن نبود از حشم و خدمتکاران و اعیان دولت و خداوندان شمشیر و قلم و لشکر بیاندازه و پیلان و ستور فراوان و خزانه بسیار؟
امّا چون تقدیر چنان بود که او در روزگار ملک با درد و غبن باشد و خراسان و ری و جبال و خوارزم از دست وی بشود، چه توانست کرد جز صبر و استسلام؟ که قضا چنین نیست که آدمی زهره دارد که با وی کوشش کند . و این ملک، رحمة اللّه علیه، تقصیری نکرد، هر چند مستّبد برای خویش بود شب و شبگیر کرد، و لکن کارش بنرفت که تقدیر کرده بود ایزد، عزّ ذکره، در ازل الآزال که خراسان چنانکه باز نمودم، رایگان از دست وی برود و خوارزم و ری و جبال همچنین، چنانک اینک باز خواهم نمود تا مقرّر گردد، و اللّه اعلم بالصّواب .
تعریف ولایت خوارزم
خوارزم ولایتی است شبه اقلیمی، هشتاد در هشتاد، و آنجا منابر بسیار، و همیشه حضرت بوده است علی حده ملوک نامدار را، چنانکه در کتاب سیر ملوک عجم مثبت است که خویشاوندی از آن بهرام گور بدان زمین آمد که سزاوار ملک عجم بود و بر آن ولایت مستولی گشت، و این حدیث راست ندارند . و چون دولت عرب که همیشه باد، رسوم عجم باطل کرد و بالا گرفت بسیّد اوّلین و آخرین محمّد مصطفی، علیه السّلام، همچنین خوارزم جدا بود، چنانکه در تواریخ پیداست که همیشه خوارزم را پادشاهی بوده است مفرد و آن ولایت از جمله خراسان نبوده است همچون ختلان و چغانیان. و بروزگار معاذیان و طاهریان چون لختی خلل راه یافت بخلافت عباسیان همچنین بوده است خوارزم. و مأمونیان گواه عدل اند که بروزگار مبارک امیر محمود، رضی اللّه عنه، دولت ایشان بپایان آمد. و چون برین جمله است حال این ولایت واجب دیدم خطبهیی در سر این باب نهادن و در اخبار و روایات نادر آن سخنی چند راندن، چنانکه خردمندان آنرا فرا ستانند و رد نکنند.
خطبه
چنان دان که مردم را به دل مردم خوانند، و دل از بشنودن و دیدن قوی و ضعیف گردد، که تا بد و نیک نبیند و نشنود، شادی و غم نداند اندرین جهان. پس بباید دانست که چشم و گوش دیدهبانان و جاسوسان دلاند که رسانند به دل آنکه به بینند و بشنوند، و وی را آن بکار آید که ایشان بدو رسانند، و دل آنچه از ایشان یافت بر خرد که حاکم عدل است عرضه کند تا حق از باطل جدا شود و آنچه بکار آید بردارد و آنچه نیاید در اندازد و از این جهت است حرص مردم تا آنچه از وی غائب است و ندانسته است و نشنوده است بداند و بشنود از احوال و اخبار روزگار، چه آنچه گذشته است و چه آنچه نیامده است. و گذشته را برنج توان یافت بگشتن گرد جهان و رنج بر خویشتن نهادن و احوال و اخبار بازجستن و یا کتب معتمد را مطالعه کردن و اخبار درست را از آن معلوم خویش گردانیدن، و آنچه نیامده است راه بسته مانده است که غیب محض است که اگر آن مردم بداندی، همه نیکی یا بدی و هیچ بد بدو نرسیدی، و لا یعلم الغیب الّا اللّه عزّ و جلّ . و هر چند چنین است، خردمندان هم در این پیچیدهاند و میجویند و گرد بر گرد آن میگردند و اندر آن سخن بجدّ میگویند که چون نیکو در آن نگاه کرده آید، بر نیک یا بد دستوری ایستد.
و اخبار گذشته را دو قسم گویند که آنرا سه دیگر نشناسند: یا از کسی بباید شنید و یا از کتابی بباید خواند. و شرط آن است که گوینده باید که ثقه و راستگوی باشد و نیز خرد گواهی دهد که آن خبر درست است و نصرت دهد کلام خدا آنرا، که گفتهاند: لا تصدّقنّ من الأخبار ما لا یستقیم فیه الرّأی . و کتاب همچنان است، که هر چه خوانده آید از اخبار که خرد آنرا رد نکند شنونده آنرا باور دارد و خردمندان آنرا بشنوند و فرا ستانند. و بیشتر مردم عامّه آنند که باطل ممتنع را دوستتر دارند چون اخبار دیو و پری و غول بیابان و کوه و دریا که احمقی هنگامه سازد و گروهی همچنو گرد آیند و وی گوید در فلان دریا جزیرهیی دیدم و پانصد تن جایی فرود آمدیم در آن جزیره و نان پختیم و دیگها نهادیم، چون آتش تیز شد و تبش بدان زمین رسید، از جای برفت، نگاه کردیم، ماهی بود، و بفلان کوه چنین و چنین چیزها دیدم، و پیرزنی جادو مردی را خر کرد و باز پیرزنی دیگر جادو گوش او را بروغنی بیندود تا مردم گشت، و آنچه بدین ماند از خرافات که خواب آرد نادانان را، چون شب بر ایشان خوانند. و آن کسان که سخن راست خواهند تا باور دارند ایشان را از دانایان شمرند، و سخت اندک است عدد ایشان، و ایشان نیکو فرا- ستانند و سخن زشت را بیندازند و اگر بست است که بو الفتح بستی، رحمة اللّه علیه، گفته است و سخت نیکو گفته است، شعر:
انّ العقول لها موازین بها
تلقی رشاد الأمر و هی تجارب
و من که این تاریخ پیش گرفتهام، التزام این قدر بکردهام تا آنچه نویسم یا از معاینه من است یا از سماع درست از مردی ثقه. و پیش ازین [به] مدّتی دراز کتابی دیدم بخطّ استاد ابو ریحان و او مردی بود در ادب و فضل و هندسه و فلسفه که در عصر او چنو دیگری نبود و بگزاف چیزی ننوشتی و این دراز از آن دادم تا مقرّر گردد که من درین تاریخ چون احتیاط میکنم، و هر چند این قوم که من سخن ایشان میرانم، بیشتر رفتهاند و سخت اندکی ماندهاند و راست چنان است که بو تمّام گفته است، شعر:
ثمّ انقضت تلک السّنون و اهلها
و کانّها و کانّهم احلام
مرا چاره نیست از تمام کردن این کتاب تا نام این بزرگان بدان زنده ماند و نیز از من یادگاری ماند که پس از ما این تاریخ بخوانند و مقرّر گردد حال بزرگی این خاندان که همیشه باد. و [در] این اخبار خوارزم چنان صواب دیدم که بر سر تاریخ مأمونیان شوم، چنانکه از استاد ابو ریحان تعلیق داشتم، که بازنموده است که سبب زوال دولت ایشان چه بوده است و در دولت محمودی چون پیوست آن ولایت و امیر ماضی، رضی اللّه عنه، آنجا کدام وقت رفت و آن مملکت زیر فرمان وی بر چه جمله شد و حاجب آلتونتاش را آنجا بایستانید و خود بازگشت و حالها پس از آن بر چه جمله رفت تا آنگاه که پسر آلتونتاش هرون بخوارزم عاصی شد و راه خائنان گرفت و خاندان آلتونتاش بخوارزم برافتاد، که درین اخبار فوائد و عجائب بسیار است، چنانکه خوانندگان و شنوندگان را از آن بسیار بیداری و فوائد حاصل شود. و توفیق خواهم از ایزد، عزّ ذکره، بر تمام کردن این تصنیف، انّه سبحانه خیر موفّق و معین .
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در پایان مجلد نهم "سخن روزگار امیر مسعود" به بررسی وضعیت امیر مسعود و تاخیر او در تسلط بر خوارزم و سایر مناطق میپردازم. امیر مسعود تصمیم به سفر به هندوستان میگیرد و در طی این مسیر و در مدت چهار روز، به وقایع تاریخی سرزمینهای خوارزم و ری اشاره میکند. این مناطق به دلیل تقدیر الهی از دست او خارج میشوند و او تنها میتواند صبر کند.
خوارزم را به عنوان ولایتی مستقل با تاریخ و فرهنگ غنی معرفی میکند و تسلط پادشاهان مختلف بر آن را تأیید میکند. همچنین به اهمیت آگاهی و دانش در زمینهی تاریخ اشاره میکند و میگوید که مردم باید اخبار صحیح و موثق را از دانایان دریابند تا از واقعیتها آگاه شوند. او همچنین به قصد خود برای نگارش تاریخی از بزرگان و دلایل زوال دولتهای مختلف اشاره میکند و تأکید میکند که خاطرات این خاندان برای نسلهای آینده محفوظ بماند.
هدف او از نگارش این تاریخ، ثبت واقعیات و عبرتآموزی برای دیگران است و در نهایت به خداوند توکل میکند تا او را در این امر یاری دهد.
هوش مصنوعی: در پایان جلد نهم کتاب "سخن روزگار امیر مسعود"، به جایگاهی رسیدم که او تصمیم به سفر به هندوستان گرفت و برای چهار روز به این سفر ادامه دادم و جلد را در این مورد تمام کردم. گفتم در جلد دهم ابتدا دو بخش درباره خوارزم و ری مینویسم و همچنین به حضور ابو سهل حمدوی و قوم او در آنجا و بازگشت آنها و از دست رفتن ولایت یاد میکنم و اینکه خوارزم و آلتونتاش و آن ولایت به طور کامل از دست ما رفت. این کار را انجام میدهم تا تاریخ به درستی ثبت شود. سپس زمانی که از این دو بخش فارغ شدم، به تاریخ این پادشاه برمیگردم و این چهار روز را تا پایان عمر گزارش میدهم، چرا که زمان کمی باقی مانده است. اکنون شروع به نوشتن این دو بخش کردهام که در هر دو، شگفتیها و عجایب فراوانی وجود دارد و خردمندان میتوانند متوجه شوند که تلاش و جدیت انسان، حتی با داشتن تعداد زیادی از اعوان و انصار، به تنهایی کافی نیست و تنها با لطف و عنایت خداوند، کارها به خوبی پیش میرود. و چرا کسی باید فکر کند که امیر مسعود، با وجود حشم و خدمتکاران و شخصیتهای دولتی و فرماندهان بسیار و لشکریان و فیلها و مرکبهای زیاد و خزانهای پر، به پادشاهی نرسد؟
هوش مصنوعی: اما چون سرنوشت چنین بود که او در زمان سلطنتش با درد و غبن مواجه شود و خراسان، ری، جبال و خوارزم از دستش خارج گردد، چه کاری از دستش برمیآمد جز صبر و تسلیم؟ چرا که سرنوشت به گونهای نیست که انسان بتواند با آن به مقابله برخیزد. این ملک، رحمت الله علیه، تقصیری نداشت، هرچند که به خاطر خود مستبد بود و شبها را به تلاش میگذرانید؛ اما کارش به نتیجه نرسید زیرا تقدیر خداوند، عزّ ذکره، در ازل چنین بود که خراسان بهگونهای که اشاره کردم، بیدلیل از دست او برود و خوارزم و ری و جبال هم به همین صورت. حالا نیز به این موارد اشاره خواهم کرد تا مشخص شود، و خداوند داناتر است به حقایق.
هوش مصنوعی: ولایت خوارزم یک منطقه تاریخی در بخشهای مرکزی آسیا به شمار میرود که در طول تاریخ، اهمیت زیادی از نظر اقتصادی و فرهنگی داشته است. این ناحیه به ویژه در زمینه کشاورزی و تجارت شناخته میشود و موقعیت جغرافیاییاش، آن را به نقطهای کلیدی در جاده ابریشم تبدیل کرده است. خوارزم در دورههای مختلف تحت حکومتهای گوناگونی قرار گرفته و تاثیرات زیادی بر فرهنگ و تمدن آنها داشته است.
هوش مصنوعی: خوارزم، یکی از مناطق شبهاقلیمی است که وسعت آن هشتاد در هشتاد است. در این منطقه، همواره منابر زیادی وجود داشته و تاریخنگاران نوشتهاند که پادشاهان نامداری در آنجا حکومت کردهاند. بهخصوص، در کتابی درباره تاریخ ملوک عجم آمده که یکی از خویشاوندان بهرام گور به این سرزمین آمد و شایستگی پادشاهی عجم را داشت و بر این منطقه تسلط پیدا کرد، هرچند به نقل این داستان، صحتی وارد نیست. با ظهور دولت عرب که همواره بر پا بوده است، فرهنگ و رسوم عجم در این منطقه نادیده گرفته شد و خوارزم به عنوان یک سرزمین جداگانه باقی ماند. در تاریخها ثبت شده که همیشه خوارزم دارای یک پادشاه مستقل بوده و بخشی از خراسان به حساب نمیآمد، مانند ختلان و چغانیان. در زمان حکومت معاذیان و طاهریان که مختصری دچار مشکل شدند، خوارزم نیز به همین صورت باقی ماند. در نهایت، در دوران مأمونیان، عدل و انصاف در این منطقه برقرار بوده و دولت آنها به روزگار امیر محمود به پایان رسید. به همین دلیل، بر خود لازم دیدم تا در مورد این منطقه خطبهای بنویسم و در اخبار و روایات مربوطه چند نکته را یادآور شوم، تا خردمندان به آن توجه کنند و آن را رد نکنند.
هوش مصنوعی: باید بدانیم که احساسات و افکار انسانها وابسته به آنچه که میبینند و میشنوند است. انسانها از طریق چشم و گوش خود با دنیای بیرون ارتباط برقرار میکنند و آنچه را که تجربه میکنند به دل خود منتقل میکنند. دل نیز اطلاعات دریافتی را به عقل میفرستد تا حق از باطل تشخیص داده شود و آنچه مفید است انتخاب گردد و باقی کنار گذاشته شود. به همین دلیل است که انسانها به دنبال دانستن اخبار و اطلاعات روز هستند، چه دربارهی گذشته و چه دربارهی آینده. برای دانستن وقایع گذشته میتوان در تاریخ کاوش کرد یا از منابع معتبر اطلاعات گرفت، اما دربارهی آینده، همچنان ناپیداست و تنها خداوند از آن آگاه است. با وجود این ناپیدایی، انسانهای خردمند همواره در جستجوی پاسخها هستند و در تلاشاند که درک بهتری از حقایق داشته باشند تا تصمیمات بهتری بگیرند.
هوش مصنوعی: اخبار گذشته به دو دسته تقسیم میشود که هر کدام به سه شکل دیگر قابل شناخت نیستند: یا باید از فردی شنیده شوند یا از کتابی خوانده شوند. برای این کار، گوینده باید مورد اعتماد و راستگو باشد و همچنین عقل باید تأیید کند که آن خبر درست است و با آیات خداوند همخوانی داشته باشد. همچنین در مورد کتابها نیز همینطور است، هر چیزی که شنونده بخواند و عقل آن را رد نکند، باید به آن ایمان آورد و خردمندان باید آن را گوش دهند و جذب کنند. بیشتر مردم عادی به داستانهای خیالی و نامعقول علاقهمند هستند، مانند اخبار در مورد دیوها و پریها یا غولهایی که در بیابانها و دریاها وجود دارند. این افراد معمولاً با اشتیاق به قصههایی درباره سفر به جزیرههای خیالی و رویدادهای عجیب گوش میدهند. به همین ترتیب، قصههای دیگر مانند جادوگری که مردی را تبدیل به خر میکند، نیز عامل سرگرمی نادانان است. در حالی که کسانی که به دنبال حقیقت هستند، باید مورد توجه دانایان قرار بگیرند و تعداد آنها بسیار کم است. این افراد به خوبی میتوانند حرفهای ناپسند را کنار بگذارند و اگر بخواهیم از بوفا فتح بستی، رحمتالله علیه، یاد کنیم، او به خوبی گفته است.
هوش مصنوعی: عقلها معیارهایی دارند که به وسیله آنها میتوانند مسائل درست و راهنماییهای درست را شناسایی کنند و این معیارها ناشی از تجربیات آنهاست.
هوش مصنوعی: من از زمانی که این تاریخ را انتخاب کردهام، به این موضوع متعهد شدهام که هر چیزی که بنویسم یا از بررسی خودم باشد، یا از شنیدههای معتبر از یک فرد قابل اعتماد. قبلاً مدتی طولانی کتابی را دیدم که به خط استاد ابوریحان بود، او مردی با دانش و فضیلتی بینظیر در ادبیات، ریاضیات و فلسفه بود و در زمان خود هیچ کس دیگری با چنین ویژگیهایی نبود. من به این موضوع اشاره میکنم تا روشن شود که در این تاریخ چگونه احتیاط میکنم، و با وجود اینکه بسیاری از افراد که به سخنانشان اشاره میکنم، زمان زیادی از آنها گذشته است و تعداد کمی از آنها باقی ماندهاند، اما واقعاً همینگونه است که بو کامل گفته است.
هوش مصنوعی: سپس آن سالها و اهل آن سالها به پایان رسیدند و گویی آنها و آنچه که داشتند، تنها خوابهایی بیشتر نبودند.
هوش مصنوعی: من ناگزیرم این کتاب را به پایان برسانم تا نام این بزرگواران زنده بماند و همچنین یادگاری از من بماند که پس از ما تاریخ را بخوانند و وضعیت این خاندان بزرگ را بشناسند. در مورد اخبار خوارزم، تصمیم گرفتم بر تاریخ مأمونیان متمرکز شوم، زیرا استاد ابو ریحان توضیح داده که علت سقوط دولت آنان چه بوده است. همچنین در زمان دولت محمودی، این ولایت به چه نحو به او پیوست و امیر ماضی، رضی الله عنه، در چه زمان به آنجا رفت و چگونه آن سرزمین تحت فرمان او قرار گرفت. حاجب آلتونتاش در آنجا مستقر شد و خود او برگشت و اوضاع بعد از آن چگونه پیش رفت تا اینکه پسر آلتونتاش، هرون، در خوارزم سر به عصیان گذاشت و راه خیانت را در پیش گرفت و خاندان آلتونتاش در خوارزم سقوط کرد. در این اخبار نکات و عجایب بسیاری وجود دارد که خوانندگان و شنوندگان میتوانند از آن بهرهمند شوند و بیداری و آگاهی حاصل کنند. و از خداوند میطلبم که در اتمام این اثر به من توفیق دهد، زیرا او بهترین یاریدهنده و موفق است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.