مبتلا در عشق گشتم، صبر ما یاران کجاست
سخت بیماریست در جان مرهم جانان کجاست
من ز سوز هجر او خون گریه کردم روز و شب
طاقت دوری ندارم، شاه غمخواران کجاست
از برای دیدن رخ ماه وش دلدار خویش
شوق در جانم بسی آن ماه مشتاقان کجاست
اشتیاق از حد گذشته جانب جانان ما
وصل جانان کی شود آن گلشن شاهان کجاست
ماسوی المحبوب شوقی نیست در جان مرا
گلرخ و سیمین تن و آن نرگس مستان کجاست
این نهال بدن من از تشنگی گشت ست خشک
جوی دهانم خشک گشته، آن ابر باران کجاست
گرد کویش گریه کرده یار بهر یار خویش
لب لسانم خشک گشته بحر بیپایان کجاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنج عشق صحبت میکند و به جستجوی مرحم و آرامش در دلدارش میپردازد. او از عشق خود بسیار ناآرام و ناامید است و در longing یا اشتیاق بیپایان برای دیدن معشوق به سر میبرد. او به شدت از دوری معشوق رنج میبرد و از خدایان یا شاهان میخواهد که وصلی بین او و محبوبش ایجاد کنند. در این شعر، احساساتی چون شوق، درد فراق و تشنگی وجود دارد و شاعر به دنبال دلدارش در دنیای پر از بینظمی و غم است.
هوش مصنوعی: در عشق به شدت دچار مشکل شدم، صبر ما دوستان کجاست. این یک بیماری سختی است که در وجودم هست، اما داروی این درد، محبت محبوب کجاست؟
هوش مصنوعی: من از دلتنگی و درد جدایی او روز و شب گریه کردهام و دیگر نمیتوانم دوریاش را تحمل کنم. اکنون به دنبال کسی هستم که مثل یک پادشاه، دردم را بفهمد و تسلایم دهد.
هوش مصنوعی: برای دیدن چهره زیبای معشوقم، اشتیاق زیادی در وجودم وجود دارد. آن ماهی که آرزوهایم را به سوی خود میکشد، کجاست؟
هوش مصنوعی: علاقه و عشق ما به معشوق به حدی افزایش یافته که در انتظار وصال او هستیم. اما این بهشت و زیبایی کجاست که فقط شاهان به آن دسترسی دارند؟
هوش مصنوعی: هیچ شوقی در وجودم وجود ندارد جز عشق به معشوق. گلرخ و سیمینتن و آن نرگسهای زیبا کجا هستند؟
هوش مصنوعی: بدن من مانند نهالی که از تشنگی خشک شده است، به تنگی و کمآبی دچار شده. اینک که دهانم هم خشک شده، باید بپرسم آن ابر بارانی که بتواند مرا سیراب کند کجاست؟
هوش مصنوعی: محبوب من در دوری تو بینهایت غمگین و گریانم، برای تو میگریم. کلامم خشک شده و مانند دریای بیپایانی است که به انتظار تو ماندهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جان گنه کار است و مجرم، رحمت جانان کجاست؟
قصه طغیان ز حد شد، سوره غفران کجاست؟
محو گرداند گناه عالمی را در دمی
یا رب آن موج کرم و آن بحر بی پایان کجاست؟
قصه فرعونیان از حد گذشت،ای پیر عقل
[...]
یار در جانست و جان جویان که آن جانان کجاست
دل بدلبر همدم و پرسان ز جان کان جان کجاست
ای دل غافل چه مینالی ز درد فرقتش
من چو در عین وصالم آخر این هجران کجاست
می نماید عکس رخسارش ز مرآت جهان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.