ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷۸ - دزدان خر شنیدم که دو دزد خنجرگذار خری را ربودند در رهگذار یکی گفت بفروشم او را به زر نگه دارمش گفت دزد دگر در این ماجرا، گفتگو شد درشت به دشنام پیوست و آخر به مشت حریفان ما مشت بر هم زنان که دزد دگر تافت خر را عنان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: دو دزد به یکدیگر در مورد دزدی خر جروبحث کردند. یکی از دزدها تصمیم گرفت خر را بفروشد، اما دزد دیگر خواست آن را نگه دارد. این گفتگو به شدت به مشاجرهای تبدیل شد که در نهایت به دعوا و مشتزنی انجامید. در این میان، دزد دیگر خر را کنترل کرد.
هوش مصنوعی: شنیدم که دو دزد، شمشیر به دست، در راهی یک الاغ را دزدیدند.
هوش مصنوعی: یکی گفت میخواهم او را با پول بفروشم و او را نگه دارم، اما دیگری گفت که این کار دزدی است.
هوش مصنوعی: در این داستان، بحث و گفتگو به شدت بالا گرفت و به فحاشی و توهین رسید و در نهایت به درگیری جسمی ختم شد.
هوش مصنوعی: رقبا و دشمنان ما در حال دعوا و مبارزه با یکدیگر هستند، زیرا دزدی دیگر، زین اسب را به دست گرفته و بر خر سوار شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.