ای نوگل باغ زندگانی
ای برتر و بهتر از جوانی
ای شبنم صبح در لطافت
ای سبزهٔ تازه در نظافت
ای بلبل نغمهسنج ایام
ای همچو فروغ مه دلارام
مام تو چو آفتاب زاده
نامت ز چه رو قمر نهاده؟
زحمت بهتو، دست آسمان داد
لعنت به سرشت آسمان باد
گردون نبود به ذات اگر دون
دست تو چرا شکست گردون
دستی که به کس جفا نکرده
در عهدکسی خطا نکرده
دستی که کند ز خوش ضمیری
ز اطفال یتیم دستگیری
ای چرخ ترا اگرچه دین نیست
دستی کهشکستنیست این نیست
بشکستی اگر به حیله این دست
دستدگر اینچنین مگر هست؟
دست تو به قلب ماست بسته
دست تونه، قلب ما شکسته
تیرافکن آسمان به یکدم
دست تو شکست و قلب عالم
یک تیر و هزارها نشانه
نفرین به کمان و بر زمانه
ای چرخ ستمگر جفاکار
دست از سر این محیط بردار
بربند نظر تو زین نشانه
کین مام سترون زمانه
صد قرن هزار ساله باید
تا یک قمرالملوک زاید
ایران که دو صد قمر ندارد
هر زن که چنین هنر ندارد
در زیر حجاب زشت، حوری است
در ابر سیه، نهفته نوری است
بگذار برای ما بماند
آواز فرح فزا بخواند
زان زمزمههای آسمانی
بر مرده دلان دهد جوانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.