اِمْشَوْ دَرِ بِهشتِ خُدا وٰایَهُ پِنْدَرِیٖ
ماهِر عُرُس مِنَن شو آرایه پندری
او زهره گَه مِگی خَطِرِیْ ماهِ رِه مِخَهْ
واز مُوشْتِری به زهره خَطِرْ خوایَهْ پِنْدَری
ماه تِمُوم، یوسفَ وُ زهره کنج ابر
از پُوشتِ پرده چشم زلیخایَهْ پِنْدَرِی
چُخْدِ فِلک مثال بساط جواهری
پُور از جواهِرَه، تهِ دِریایَهْ پِنْدَرِی
یا وَخْتِ صُحْبِ، رویِ چمن وا وُ نیمهوا
سیصد هزار نرگس شهلایَهْ پِنْدَرِی
اَیْ بُرِّ زروِرَقْ که بِزِی چُخْدِ آسمون
چِسْبُنْدهاَنْ، بِرِی خَطِرِ مایَهْ پِنْدَرِی
چِسْبُنْدَه قُشْدِلی به کَغَذْباذِشْ آسمون
ور کهکشونش دُنْبَلَه پیدایَهْ پِنْدَرِی
سه خواهرون کشیده به پیشجدی قطار
سه چوچه دَنْبَلَهْ سرِ بابایَهْ پِنْدَرِی
گُسبَندِگر نِگا بفلک، چهره با گُذَل
میدون شاخ جنگی و دعوایَهْ پِنْدَرِی
جوزا گیریفته گورَنَه افتاده پوشت گو
بومب فلک مثال گورگایه پندری
خرچنگ کرده خف که بچسبه بِگُند او
ایساخ که پوشت لمبر جوزایه پندری
اُو شیرِ گَز نگا مِخَه گُندُم چرا کنه
نزدیک خوشه وِسْتَدَه، چار وایَهْ پِنْدَرِی
عقرب نشسته پوشت ترازوی ظالمی
یا چالدار و شاطر و نونوایه پندری
نیمسب، نِصب تَن اَدِمَهی تیرکمون بدست
نصب دیگش به اسب معینایهپندری
اُو بوزغَلَر نگا، مِزِنَه ور بپیش چا
ازتوشنگی و، دل بته چایه پندری
ماهی به بوز مِگَه که اگر اَو مِخَی بُدُم
بوزپوز مگردنه که اُوت لایه پندری
ای خیمگای شو بَزِیَ و ای عَرُسچههاش
حکم عرسچههای مقوایه پندری
اینا همش درغگنی و پوچ ای رفیق
از پوچ و از درغ چه تمنایه پندری
نزدیکاگر بری تو مبینی که هیچه نیست
اوکه ز دورگنبد مینایه پندری
از بس شنیده گوش تو کِلپتره و جفنگ
بالای آسمون خِنه شایه پندری
هستگ خدا مثال یکی پادشای پیر
آهرکش دمین عالم بامفه پندری
بالایِ آسمون تو مِگی عَرشَه و خدا
بالای عرش یکتنه ور پایه پندری
تو پندری خدا بمثال فریشتهٔه
یا نه مثال مردم دنیایه پندری
هرجاکه را مره آدماش با خدش مرن
دیوون ختش چو حیطه مصفایه پندری
شُو تا سحر مُخُسبَه و از صُحب تا بِه شُو
مشغول جنب وجوش و تقلایه پندری
هر روز دِ مینِ حُولی بیرونیَه مِگی
هر شو دمین حولی سیوایه پندری
لاپُرت بنده هاره بِزش هر سِعَت مِدَن
لاپُرتها دِمین پِکِت هایه پندری
فمبرت هاژه هی مخنه هی حکم مده
حکمش د حق ما و تو مجرایه پندری
هرکس که مومنه به بهشتش مِتِپَنن
اونجه اجیل مجتهدا رایه پندری
هرکس که کافر بجهندم مره یقین
اونجه بری مو و تو درش وایه پندری
یک بنده ر مکوشه یکی ر مزاینه
قِصّابَه العیاذم و مامایَه پِندَرِی
آجاش دلش نسخته بذی مردم فقیر
او دشمنِ فقیر و مِقیرایَه پِندَرِی
رزق خلایقاره د صندق قیم منه
بخشیدنش بخلق به دلخوایه پندری
از عاقلا مِگیرَه مِبَخشه به جاهلا
از بیخ عدوی مردم دانایه پندری
دانا بِرِی دو پول دَرِ دِکّون مَعَطّلِه
احمق نشسته مین اتل، شایه پندری
نون و دِراغ و هِندَوَنهٔ کَغ اگر نبود
درویش پیش زن بچه رسوایه پندری
اخکوک و نون کنجل وزردک اگررسید
کارگر دمین کرخنه آقای پندری
مردم بهعیدآلیش مکثن رخت ورخت ما
آلیش نرفته، پست تن مایه پندری
خرکس برو که یک بیک کار خرکسا
امروزشا نمونهٔ فردایه پندری
با کیسن خلی امدن ما بذی بساط
تنها بری نگا و تماشایه پندری
فرخ اگر جواب کنه ای قصیده ره
با ما هنز مثال قدیم وایه پندری
ما یک کِلیمه گفتم از اسرار و گپ تموم
کار خدا بهار معمایه پندری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیباییهای بهشت و زندگی انسانهاست و به نوعی انتقادی به دنیا و ارزشهای مادی آن دارد. شاعر به وصف بهشت و نعمتهای آن میپردازد و در عین حال به پوچگرایی دنیا و فریفتگی انسانها به ظواهر اشاره میکند. او خدا را تشبیه به یک پادشاه میکند که در بالای آسمانها قرار دارد و انسانها را به زندگی درست و اعتقاد به خدا دعوت میکند. همچنین بیان میکند که زندگی واقعی و معنوی در نزدیکی خدا و دوری از زرق و برق دنیوی است. کل مطالب با ادبیات بسیار شاعرانه و نمادین ابراز شدهاند و به دنبال انتقال پیامی عمیق درباره معنای واقعی زندگی و ایمان هستند.
هوش مصنوعی: به بهشت خدا قدم بگذارید و از زیباییهای آن لذت ببرید، با دانایی و حکمت، میتوانید به شادی و خوشبختی دست یابید.
هوش مصنوعی: او زهره را به گردانه ماه مثل میداند و از مشتری به زهره میگوید که در زیبایی و دلربایی مشابه هستند.
هوش مصنوعی: ماه کامل و زیبایی همچون یوسف و زهره، پشت ابرها پنهان است و در پرده چشم زلیخا تصویرش دیده میشود.
هوش مصنوعی: این دنیا مانند یک سفره پر از جواهرات است، که در عمق دریاها درخشندگی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: در روزهای خوش، بر روی چمن نشستهام و نیمهوا با دیدن سیصد هزار نرگس زیبا و شگفتانگیز، شگفت زدهام.
هوش مصنوعی: ای برادرزرو، که تو را در زحمت آسمان قرار دادهاند، اکنون در خطر مهمی قرار داری.
هوش مصنوعی: در اینجا، به نظر میرسد که فردی در حال توصیف زیبایی و جذابیتی از موجودی یا چیزی است که به آسمان و کهکشان مرتبط است. او به نوعی به آپارتمان یا مکان زندگی اشاره میکند که در آن، جلوههای زیبای آسمان و کهکشان قابل مشاهده است. این توصیف میتواند به حس شگفتی و زیبایی اشاره داشته باشد که در مقابل آسمان و جهان هستی وجود دارد.
هوش مصنوعی: سه خواهر کوچک در صفی ایستادهاند، شبیه اسبهایی که دنبال پدرشان میدوند.
هوش مصنوعی: اگر به آسمان نگاه کنی، چهرهای خشن و پرخاشگر از جنگ و دعوا را خواهی دید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به نوعی از وضعیت انسانی اشاره دارد که در شرایط سخت و ناامید کننده به سر میبرد. او را به کسی تشبیه میکند که در شرایطی مشابه گورگایه (موجودی شبیه به گرگ) گرفتار شده و به سمتی حرکت میکند که شبیه به بومبی (سروصدای ناشی از یک بلای طبیعی) است. این تصویر نشاندهندهی مبارزه فرد با مشکلاتی است که بر سر راه او قرار دارد.
هوش مصنوعی: خرچنگ به سمت خف میرود و اگر بچسبد، او را به شدت زخمی میکند. این وضعیت به گونهای است که شاید در نهایت او را به سوی خطر جلب کند.
هوش مصنوعی: او شیر گاز را میبیند، چرا به خوشه نزدیک نشود و در آنجا ایستاده است؟ چهار پنداری دارد.
هوش مصنوعی: عقرب در پشت ترازوی یک قاضی بیرحم نشسته است، یا در دکان نانوا و عطار، در حالی که مشغول پند و اندرز دادن است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تصویرسازی از فردی میپردازد که تیرکمونی در دست دارد و دیگی را بر روی اسب میچرخاند. این تصویر به نوعی نشاندهندهی تعادل بین قدرت و کارایی است و همچنین به سختیهای زندگی و تلاشهای مداوم اشاره میکند. شاعری با این تصویر به ما میآموزد که چگونه میتوان میان فعالیتهای مختلف زندگی تعادل ایجاد کرد.
هوش مصنوعی: به او نگاه کن، چقدر از نظر تو به جلو و به سمت روشنایی میرود و دلش را به اندیشهها میسپرد.
هوش مصنوعی: ماهی به بوز نگو که اگر من به زمین بیفتم، او به لکنت زبان میافتد و حواسش پرت میشود.
هوش مصنوعی: ای خیمهگاه، شو بَزی! و ای عروسکها، مثل عروسکهای مقوایی، رفتار کنید.
هوش مصنوعی: دوست عزیز، این حرفها فقط بیمعنا و بیپایه هستند. از بیپایه و بیمحتوا بودن چنین سخنانی چه انتظاری میتوان داشت؟
هوش مصنوعی: اگر به چیزی نزدیک شوی، متوجه میشوی که آن چیز هیچ ارزش خاصی ندارد؛ اما اگر از دور نگاه کنی، ممکن است تصور کنی که آن چیز بزرگ و مهم است.
هوش مصنوعی: به دلیل شنیدن مداوم و ناچیز، گوش تو نسبت به حقیقتها بیتفاوت و بیاعتنا شده است و به مسائل بیاهمیت و سطحی توجه میکند.
هوش مصنوعی: خداوند مانند یک پادشاهی است که هرگز پیر نمیشود و با دانشی عمیق بر تمام عالم حکمرانی میکند. او بینایی و بصیرتی دارد که میتواند به همه موجودات پند دهد و آنها را راهنمایی کند.
هوش مصنوعی: در آسمان، عرش وجود دارد و خداوند در بالای آن به تنهایی نشسته است، در حالی که بر روی این پایه، فکر و اندیشه انسان قرار دارد.
هوش مصنوعی: تو مانند فرشتهای به خدا فکر میکنی یا اینکه به مانند مردم دنیا به او اندیشه میکنی؟
هوش مصنوعی: هر جا آدمها با خودشان روبرو میشوند، دیوانگیهای خود را میشناسند. در حین این مواجهه، انسانها به درکی از اصلیترین نکات زندگی دست مییابند.
هوش مصنوعی: تا صبح، بیوقفه و پرتلاش به کار و تلاش بپرداز و از گفتگوها و صحبتها غافل مشو و به جنبوجوش ادامه بده.
هوش مصنوعی: هر روز در حیاط بیرون، صدای درختان و آوای پرندگان را میشنوم که ذهنم را پر از اندیشه میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی اشاره دارد به بردگی و کار کردن برای دیگران. در واقع، بیانگر این است که فرد ممکن است در شرایطی قرار بگیرد که به خاطر ضعف یا ناتوانی مجبور به تحمل بار کار دیگران شود و این وضعیت همواره در زندگی او تکرار میشود. به عبارت دیگر، این بیان احساس خستگی و ناتوانی را در برابر مسئولیتها و انتظارات دیگران نشان میدهد.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که نباید به دیگران دستور دهیم و نباید قضاوت کنیم. ما باید به خود و اعمالمان توجه کنیم و به درستی آنها پی ببریم. در نتیجه، هر فردی باید مسئولیت کارهای خود را بپذیرد و درک کند که نیت و حکم واقعی در نهایت بر اساس حقیقتی که وجود دارد شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به ایمان خود پایبند باشد، به بهشت میرود، جایی که خوراک و نعمتهای گوناگون در اختیارش قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: هرکسی که به کفر و انکار بپردازد، مطمئن باش که در آنجا دچار دردسر میشود و تو هم در این جریان پند و عبرتی خواهی آموخت.
هوش مصنوعی: یک بنده در تلاش است تا از سختیها فرار کند و دیگری به مدد دستان مهربان و کارشناسش به زندگی دیگران کمک میکند.
هوش مصنوعی: دل کسی که به فکر دیگران نیست، همیشه در آتش حسرت و غم میسوزد. او نسبت به فقرا و نیازمندان بیتوجه است و به جای همدلی، فقط احساس دشمنی میکند.
هوش مصنوعی: روزى مردم را خدا از مخزنى بزرگ به آنها عطا مىکند، و بخشش آن به خلق به گونهاى است که همگى خوشدل و خوشحال هستند.
هوش مصنوعی: از حکمای خردمند، چیزی نگیری و به نادانها ببخشی. از بیخ، دشمنی با مردم باهوش را بشناس و پند بگیر.
هوش مصنوعی: خردمند در دکانی دو پول را به زمین گذاشته و بیکار نشسته است، در حالی که شخص نادان همچنان در حال نوشیدن شراب است و نصیحت نمیپذیرد.
هوش مصنوعی: اگر نان و درهم و هندوانه نبود، درویش پیش زن و بچهاش بینوا و بیآبرو میشد.
هوش مصنوعی: این بیت به تأکید بر این اشاره دارد که در حالتی که کارها خوب پیش نمیرود و مشکلاتی پیش آمده، باید با صبر و تحمل به دنبال راهحل باشیم و نگرانیها را کنار بگذاریم. در واقع، به نوعی نشان میدهد که در زندگی مشکلاتی وجود دارد، اما با تلاش و همت میتوان به بهبودی رسید.
هوش مصنوعی: مردم در عید به جشن و سرور مشغولند، در حالی که ما هنوز در اندیشههای خود غرق هستیم و به فکر آمادهسازی نیستیم. این وضعیت باعث میشود احساس کنیم که در زیر بار فشار و سختی زندگی گرفتار شدهایم.
هوش مصنوعی: برو به کارهای خود رسیدگی کن، که امروز باید با دقت و توجه بیشتری عمل کنی تا برای فردا درس عبرتی باشد.
هوش مصنوعی: ما با دوستان خود به مهمانی آمدهایم، اما حالا تنها نشستهای و فقط در حال تماشا و پند دادن هستی.
هوش مصنوعی: اگر فرخ به ما پاسخ دهد، میتوانیم در سخنسرایی به قدیم و سنتهای دیرینمان اشاره کنیم و از آنها الهام بگیریم.
هوش مصنوعی: من یک حرف از رازها زدم و تمام کارهای خدا را مانند بهار در قالب یک معما میبینم که در آن پند و اندرز نهفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.