مثقلی با من ز روی طنز گفت
صحبت از فضلت به کشور میرود
گر ترا دستی است درعلم سیر
کشف این رمزت میسر میرود
این جهان چه؟ گاو چه؟ ماهی کدام
کز خیالش عقلم از سر میرود
گفتم اندر بیثباتیهای دهر
زبن اشارتها مکرر میرود
یعنی این دنیاست روی شاخ گاو
پشت کردی، تا به آخر میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، مثقلی به طنز در مورد فضایل و علم صحبت میکند و میگوید که اگر فردی در علم مهارت داشته باشد، میتواند رازهای این دنیا را کشف کند. او به ناپایداری این جهان اشاره میکند و میگوید که زندگی شبیه به سوار شدن بر شاخ گاو است، به این معنا که اگر پشت خود را به این دنیا کنی، این دنیا به حرکت خود ادامه میدهد و تو را رها میکند. در نهایت، او به بیثباتی و زود گذری دنیا تأکید میکند.
هوش مصنوعی: شخصی به شوخی به من گفت که درباره برتریات به مردم صحبت میشود و این موضوع به همه جا میرسد.
هوش مصنوعی: اگر در علم دانش و توانایی داشته باشی، به راحتی میتوانی این راز را کشف کنی.
هوش مصنوعی: این دنیا و زندگی به چه معناست؟ و در این میان، چه چیزی ارزش دارد؟ گویی همه چیز باعث میشود که عقل و فهم من از دست برود.
هوش مصنوعی: گفتم در مورد تغییرات و بیثباتیهای زمانه، به نشانهها و پیامهای مکرری اشاره میشود.
هوش مصنوعی: این دنیا مانند جایی است که بر روی شاخ گاوی قرار گرفته است و میتواند به هر سمتی برود تا زمانی که به پایان برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بهر دیگ سرد آذر میرود
نه بدان کز جوش از سر میرود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.