گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

وه که عشقی در صباح زندگی

از خدنگ دشمن شبرو بمرد

پرتوی بود ازفروغ آرزو

آن فروغ افسرد وآن پرتو بمرد

شاعری نوبود وشعرش نیزنو

شاعر نو رفت و شعر نو بمرد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode