گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

حاجی قیطونی از زیتون بی‌ معنای تو

معده‌ام فاسد شده همرنگ زیتون ریده‌ام

از پنیر شورت ای حاجی مزاحم گشته یبس

دور از ریش ‌سفیدت‌ همچو قیطون‌ ریده‌ام

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode