همین نه ازستم چرخ شهرآمل سوخت
کهازعطش بهری امسال سبزه وگل سوخت
بجای شمع برافروخت در چمن گل سرخ
بجای شهپر پروانه بال بلبل سوخت
به باغ، بید معلق زتشنگی چون شمع
گرفت لرزه و ازپای تا به کاکل سوخت
تو ای سحاب کرم قطرهای فشان بر خاک
که چهرلاله سیه گشت وزلف سنبل سوخت
ز حال خلق تغافل بس است ای وزرا
که خانمان ضعیفان ازین تغافل سوخت
به کار ملک تعلل بس است ای امرا
که شهر دلکش آمل ازبن تعلل سوخت
به داغ هیچ عزیزی خدا نسوزاند
هرآن دلی که بر احوال شهرآملسوخت
بهارگفت توکل به حق کنید دربغ
کهبرق غفلتماخرمنتوکلسوخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.