ثانی شمر لعین حسین خزاعی
بسته میان تنک بر اذیت داعی
بر سر راهم بریخته است بسی سنک
هریک چون کلهٔ حسین خزاعی
سنگو سقطهرچهبوده ربخته بیرون
یک وجبی چارکی و نیم ذراعی
پیش ره مسلمین ز روی خباثت
ساخته از قلوه سنگ خط دفاعی
شمر خزاعی و نوکر و کس و کارش
موذی همچون عقار بند و افاعی
هست مساعی شه به راحت مردم
شمر خزاعیاستخصمشاه و مساعی
داعیهها دارد و صریح بگوید:
هست درین لکه صدهزار دواعی
جادو و جنبل کند برای ریاست
با خط عبرانی و خطوط رقاعی
خود را استاد شاه خواند و از جهل
منکر امر مطیعی است و مطاعی
آنچه ازاین احمق ... گفتم
نیست قیاسی که جمله هست مساعی
این امرای حریص دشمن شاهند
گرچه عددشان خماسی است و رباعی
شاه سر است و نخاع، قائد لشکر
هست کشنده مرض چو کشت نخاعی
بازوی شه باد از این که هست قویتر
تا بفشارد گلوی شمر خزاعی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.