گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

سراسر تار گیسوی سیه چیدند خانم‌ها

ندانم از چه این مد را پسندیدند خانم‌ها

کمند زلف بگشودند از پای گنهکاران

گناه بستگان عشق‌، بخشیدند خانم‌ها

دلا آزاد شو کان دام دامن گیر گیسو را

به رغبت از سر راه تو برچیدند خانم‌ها

کسی بی‌شقه گیسو نمی‌بندد به خانم دل

که خلق از شقه گیسو پرستیدند خانم‌ها

مسلم بود جنس نر بود از ماده خوشگل تر

چه خوب این مدعی را زود فهمیدند خانم‌ها

ز فرط بچه‌بازی‌ها به پاریس این عمل مد شد

در ایران هم پی تقلید جنبیدند خانم‌ها

سخن دور از مقام دوستان زین حرکت بیجا

به گیس خویش و ریش شوهران ریدند خانم‌ها