|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این چهار بیت به نوعی به تضاد میان علم و جهان واقعی اشاره دارد. در آن به بُعد بیرونی علم و بیپناهی آن در برابر زندگی واقعی پرداخته شده است. علم به ظاهر زیباست، اما واقعیت میتواند زهرآگین باشد. در نهایت، اشاره به این نکته دارد که در دنیایی که از علم استفاده میشود، ممکن است انسانها دچار توهم قدرت و موفقیت شوند، در حالی که حقیقت چیز دیگری است.
برای فهمیدن بهتر منظور شیخ از این ابیات لازم است به نان و حلوا بخش چهار (قَدْ صَرَفْتَ الْعُمرَ فی قیلٍ وَ قال) مراجعه کنیم. در آنجا شیخ به صراحت نظر خود دربارهٔ علم رسمی و مدرسه ای بیان کرده است و در جایی می فرماید:نیست علمی غیر علم عاشقی *** مابقی تلبیس ابلیس شقی. در واقع این ابیات می گوید که علم بدون دانایی مانند شاخی خشک که باید با دانایی به بر بنشیند. شاید در این ارتباط شیخ عزیز نظر به قصیدهٔ معروف حکیم بزرگوار سنایی داشته. آنجا که فرمود: چو علمت هست خدمت کن چو دانایان که زشت آید*** گرفته چینیان احرام و مکی خفته در بطحا. در اینجا حکیم سنایی به روشنی بین عالم و دانا فرق می گذارد. شیخ هم آنجا که فرمود: زهر است دهان علم و دستت شکر است. طعنه به عالمان بی عمل می زند که فقط علم را می گویند و به عمل در نمی آوردند. پس بهره آنها از علم همانا خودستایی و فخر فروشی است، که زهر جان و آفت دل است. ولی انکه به علم عمل کند و به قول جناب سنایی خدمت نماید همان علم شکری شود که هر کس بخورد قوی گردد. در حالیکه پشه با چشیدن زهر هلاک شود.
هوش مصنوعی: دانش مانند زهر میباشد، در حالیکه عمل و هنر تو مانند شکر است. هرکس که از این دانش بهرهمند شود، به قوت و قدرتی همچون شیر نر دست پیدا میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر طالب راه حق شوی ره پیداست
او راست بود با تو، تو گر باشی راست
وانگه که به اخلاص و درون صافی
او را باشی بدان که او نیز تراست
نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچارهتر است
زاول به منت میل بد آن میل کجاست؟
و امروز ملول گشتی از بهر چراست؟
خر سر سر تو سزای زخم تبر است
وز روی قیاس کرد گوئی دگر است
لیکن بمیان هر دو فرق اینقدر است
کاینجا ملحد بزیر و آنجا زبر است
در طاس فلک نقش قضا و قدر است
مشکل گرهیست خلق از این بیخبر است
پندار مدار کین گره بگشایی
دانستن این گره به قدر بشر است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.