بگذر ز علم رسمی، که تمام قیل و قال است
من و درس عشق ای دل! که تمام وجد و حال است
ز مراحم الهی، نتوان برید امید
مشنو حدیث زاهد، که شنیدنش وبال است
طمع وصال گفتی که به کیش ما حرام است
تو بگو که خون عاشق، به کدام دین حلال است؟
به جواب دردمندان، بگشا لب ای شکرخا!
به کرشمه کن حواله، که جواب صد سوال است
غم هجر را بهائی، به تو ای بت ستمگر
به زبان حال گوید که زبان قال لال است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مقایسه علم رسمی و عشق میپردازد و بر این نکته تأکید میکند که عشق واقعی و حال خوش ناشی از آن، از همه چیز مهمتر است. شاعر به مراجع الهی امید دارد و به زاهدانی که به سخنان آنان گوش فرا میدهد، انتقاد میکند. او بیان میکند که عشق و آرزوی وصال برای او حرام نیست و به ستمگری معشوق اشاره میکند که غم جدایی را به شکلی غیرقابل وصف تجربه میکند. در کل، شعر به احساسات عمیق عاشقانه و نقد دیدگاههای سطحی درباره دین و عرفان میپردازد.
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که به دانش رسمی اعتماد نکن، زیرا پر از بحث و مجادله است. بلکه به عشق بپرداز، چرا که این همان حالت و شوری است که ارزشی واقعی دارد.
هوش مصنوعی: از رحمتهای خداوند، هرگز امیدتان را قطع نکنید. به سخنان زاهدان گوش ندهید، زیرا شنیدن آنها ممکن است برای شما ضرر داشته باشد.
هوش مصنوعی: تو میگویی که آرزوی رسیدن به محبوب در دین ما ممنوع است، اما بگو که جان دادن و رنج کشیدن عاشق در کدام آیین مجاز است؟
هوش مصنوعی: ای شکرین سخن، لب خود را به روی دردکشیدگان بگشای و با ناز و کرشمه، پاسخ آنها را بده که جوابی برای صد سوال در دل دارد.
هوش مصنوعی: غم جدایی از تو، ای معشوق ستمگر، به گونهای راحت ابراز میشود که زبان من برای گفتن این درد خاموش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.