هوش مصنوعی: شاعر به شدت از درد و غم خود شکایت میکند و احساس میکند که این درد درمانی ندارد. او از خداوند میخواهد که ناصح او را درک کند، زیرا فریاد دلش بدون اختیار و از عمق وجودش بلند است.
اخطار: خلاصههای تولید شده توسط هوش مصنوعی در بسیاری از موارد نادرستند. اگر این متن به نظرتان نادرست است میتوانید آن را ویرایش کنید.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر به شدت از درد و غم خود شکایت میکند و احساس میکند که این درد درمانی ندارد. او از خداوند میخواهد که ناصح او را درک کند، زیرا فریاد دلش بدون اختیار و از عمق وجودش بلند است.
هوش مصنوعی: غم و درد من بسیار زیاد است و آنقدر فریاد میزنم که این درد هیچ درمانی ندارد.
هوش مصنوعی: چقدر درد دل دارم که حتی نصیحتکنندهام هم از آن بیخبر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بسی کردم گه و بیگه نظاره
ندیدم کار دنیا را کناره
نیابد چشم سر هرچند کوشی
همی زین نیلگون چادر گذاره
همی خوانند و میرانند ما را
[...]
وگر بی آسمان بودی ستاره
جهان پر نور بودی هامواره
ز خشم این کهن گرگ ژکاره
ندارم جز درت اندخسواره
عزیزان موسم جوش بهاره
چمن پر سبزه صحرا لاله زاره
دمی فرصت غنیمت دان درین فصل
که دنیای دنی بی اعتباره
حقیقت شد ورا کان یک سواره
که میکرد اندرو چندان نظاره
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.