گنجور

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

من کیستم از قید دو عالم فردی

عنقا منشی بلند همت مردی

دیوانهٔ بیخودی بیابان گردی

لبریز محبتی سرا پا دردی

انوری

ای دل تو بسی که از غمش خون خوردی

چندین مخروش و باش تا چون کردی

آری شب عشق دیر بازست و سیاه

لیکن تو سپید کار زود آوردی

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
جمال‌الدین عبدالرزاق

دی وعده خلاف آمد ازان آزردی

امروز عتاب و جنگ پیش آوردی

داری سر آنکه عذر را نپذیری

یا خود ز پی بهانه میگردی

عطار

امروز چو جمله عمر ضایع کردی

فردا چکنی به خاک و خون میگردی

چون پرده براوفتد هویدا شودت

چیزی که به زیر پرده میپروردی

اوحدالدین کرمانی

گر نفس وجود خویشتن استردی

یکباره ازین گلخن تن جان بردی

پیش از مردن بمیر و جاوید بمان

ورنه پس از آن مرگ چو مردی مردی

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از اوحدالدین کرمانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه