ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۵۲ چون بر کشی آن بلارک گوهردار بر مرکب تازی فگنی زین افزار هر موی جداگانه بر اندام سوار فریاد همی کند که : شاها ، زنهار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف سوارکاری میپردازد که بر روی اسب تازی نشسته و زین و ابزار سوارکاری بر تن دارد. هر موی او به وضوح و زیبایی جلوی چشم است و در این لحظه، او با فریادی از شاه کمک میطلبد.
هوش مصنوعی: وقتی که آن جواهر را از زمین برمیداری، بر اسب تندرو میافکنی، زین و لوازمش را نیز کنار میگذاری.
هوش مصنوعی: هر یک از موهای بدن به نوعی فریاد میزند و از شاه درخواست کمک و نجات میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا چند حدیث قامت و زلف نگار
تا کی باشی تو طالب بوس و کنار
گر زانکه نهای دروغزن عاشقوار
در عشق چو او هزار چون او بگذار
گفتم: که بیا وعده دوشینه بیار
ورنه بخروشم از تو اکنون چو هزار
گفتا: دهم ای همه جفا، نک زنهار!
آواز مده که گوش دارد دیوار
ای عاشق دل سوخته اندوه مدار
روزی به مُراد عاشقان گردد کار
با عشق بتان چو اوفتادت سروکار
خورشید شود همان بشادی بیدار
از دولت و از روز بهی دل بردار
عاشق نبود روز بد و دولت یار
بسیار شنیدم من و دیدم بسیار
کاشفته ببود بر تو از هر سو کار
آخر فلکت پشت شد و گیتی یار
تو شاد شدی مخالف و دشمن زار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.