بخش ۳۵ - الحکایت الرموز و تتمهای از حالات شیخ لقمان و آمدن شیخی از بخارا بدیدن او
شیخ لقمان بود در عین وصال
محو گشته در جمال ذوالجلال
ازوجود خویشتن فانی شده
در بقای حق بحق باقی شده
از خودی بگذشته آن مرد خدا
دائماً در وصل بود آن باصفا
از سلوک و از طلب بگذشته بود
با جمال اندر طلب پیوسته بود
هم به ذکر و فکر تقوی سوخته
جنبهٔ وصل حقیقی دوخته
قیل وقال علم و تقلید و بیان
ترک کرده آمده اندر عیان
محو بود اندر جمال آن پاکباز
زان نکردی گاه و بیگاهی نماز
هست خدمت با وجود ای مردکار
چون وجودت محو شد رستی ز کار
شیخ رفت و ازوجود خودبرست
در حریم حضرت سبحان نشست
آنکه باشد دائماً اندر جمال
کی بود در فکر و ذکر و قیل وقال
آنکه با سلطان نشیند در وصال
گر به خدمت رونهد باشد وبال
شیخ دائم محو بود اندر جمال
غیر حق در پیش او گشتی زوال
در بخارا بود شیخی پاکباز
گفت لقمان چون نمیآرد نماز
من روم او را بفرمایم نماز
بندگی باشد در این ره با نیاز
در زمان برخواست اندر ره فتاد
بود با او چل مرید پاک زاد
دست جنبانید پیر رهنمون
خیل شیران آمد از بیشه برون
هر یکی بر شیر نر گشته سوار
تازیانه ساختند آنگه ز مار
همچنان در راه شد آن ذوفنون
شیخ را اعلام دادند از درون
شیخ بر کوهی نشست آن دم روان
رفت آن کوهش چو اسب تکدوان
آن فقیر آن شیخ را دیده ز دور
از قدم تا فرق گشته غرق نور
بر نشسته کوه را شهباز شاد
می برفت آن کوه در ره همچو باد
با مریدان گفت پیر این دم ز شیر
هین فرود آئید پیش این دلیر
جملهشان از شیر افتاده به زیر
از پی تعظیم آن شیخ کبیر
چون رسیدند آن زمان با یکدگر
در قدوم او نهاده جمله سر
اندر آن صحرا یکی چه یافتند
بر سر آن چاه منزل ساختند
اندر آمد آن زمان وقت نماز
پیر و اصحابش شدند اندر نیاز
بعد از آن آن پیر گفت ای پاکباز
چه سبب نگذاردی این جا نماز
گفت لقمان چون صباح آید فراز
با تو بگذارم در این موضع نماز
پیر و اصحابش ز هیبت سوختند
دیدهٔ عقل آن زمان بردوختند
جمله آندم از خودی بیرون شدند
در مقام بیخودی مجنون شدند
سر نهادند آن همه رفتند خواب
چون شدند از خواب حاجت شد به آب
پیرو اصحابش چو قصد چاه کرد
تا که آب آرند از چه بهر خود
دلو را در چه فکنده کاروان
دلوشان در چاه نرسید آن زمان
پر نشد از آب در دلو ای عجب
در تعجب ماند آن قوم از تعب
آمد آن دم پیش شیخ انصاف داد
روی خود بر پای لقمانش نهاد
شیخ اندر چه فکند آب دهان
آب بیرون آمد از چه شد روان
پیر و اصحابش وضو چون ساختند
غسل کردند و به خود پرداختند
بعد از آن گفتند تو اولیتری
در حقیقت غالب و والاتری
رفت لقمان بعد از آن اندر نماز
گفت تکبیر و نشست آن شاهباز
پیر و اصحابش بگفتند ای همام
تو بکردی این نماز اینجا تمام
شیخ دست از خرقه بیرون آورید
از سر هر موی او خون میچکید
چونکه آن حالت بدیدند آن نفر
از حدیث عشق گشتند با خبر
آن زمان گفتند لقمان واصل است
هردمی عین وصالش حاصل است
هر که او واصل شود تکلیف نیست
در میان وصل حق تصریف نیست
هر که باشد در جمال ای نامدار
او به غیر حق ندارد کار و بار
هر که جان شد جسم را با او چکار
یافت معنی اسم را با و چه کار
هر که واصل شد برست از ننگ ونام
وانکه عارف شد بجست از زرق ودام
هرکه را آمد جمال با جلال
محو شد از خویش در عین وصال
هرکه واصل شد برست از ترهات
شه رخی زد این جهان را کرد مات
هر که او واصل برست از نام وننگ
شیشهٔ سالوس بشکست او به سنگ
هرکه واصل شد برست از خاکدان
هست با محبوب خود در لامکان
هرکه او واصل ز پنج و چار رفت
گنج وحدت یافت برخوردار رفت
هر که واصل شد جمال حق بدید
در جمال حق جلال حق بدید
هر که واصل شد عددها را بسوخت
هر دو عالم را به یک ارزن فروخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره شیخ لقمان است که در حالت وصال و ارتباط با خداوند غرق شده و از خود بیخود شده است. او در مقام معرفت و عشق به خدا به جایی رسیده که از اندیشه و بحثهای علمی فاصله گرفته و خود را به جمال الهی متصل کرده است.
در ادامه، داستانی از سفر شیخ و مریدانش به تصویر کشیده شده که در میانه راه متوجه میشوند وقت نماز رسیده اما شیخ به خاطر وصالش از نماز یاد نمیکند. مریدان در تلاش برای آبکشیدن از چاه به مشکل برمیخورند و در نهایت، شیخ با قدرت معنویاش آب را بیرون میآورد تا وضو بگیرند و نماز بگذارند.
این شعر بر این نکته تأکید دارد که هر کس به مقام وصال برسد، از قیل و قال دنیا رها میشود و در حقیقت و عشق الهی غرق میگردد. او دیگر به مسائلی چون نام و ننگ اهمیت نمیدهد و تنها در جستوجوی جمال و جلال الهی است. در نهایت، شاعری به تبیین فضایل عارفان و آنهایی که به وصال حق رسیدهاند میپردازد و نشان میدهد که در این مقام، انسان از تمام قیود و محدودیتها آزاد میشود.
هوش مصنوعی: لقمان حکیم در حالی که با محبوبش در نزدیکی و وصال بوده، به طور کامل در زیبایی و جلال خداوند غرق شده است.
هوش مصنوعی: انسان در اثر فانی شدن در حقیقت وجودی خود، به بقای حقیقی و جاودانی دست یافته و به مقام باقی ماندن در حقیقت الهی رسیده است.
هوش مصنوعی: مردی که به خداوند نزدیک بود، همیشه در حال ارتباط و وصال با او بود و از خودخواهی و منیت خود عبور کرده بود.
هوش مصنوعی: او از مسیر خودسازی و جستجوی معنوی عبور کرده بود و همیشه در جستجوی زیبایی و جلوه جمال الهی بود.
هوش مصنوعی: به یاد و فکر تقوای الهی مشغول است و به این ترتیب به حقیقت واقعی پیوسته است.
هوش مصنوعی: بحث و جدل درباره علم و تقلید و توضیحات را رها کرده و به حقیقت روشن و واضح روی آورده است.
هوش مصنوعی: در زیبایی آن انسان مخلص و پاک، به شدت غرق شدهام و به همین خاطر نه در وقت مشخص نماز میخوانم و نه در مواقع عادی.
هوش مصنوعی: اگر تو در خدمت به مردم تلاش کنی، مانند یک مرد کاردان، وقتی خودت را از امور دنیوی رها ساختی، به رهایی و آسایش دست خواهی یافت.
هوش مصنوعی: شیخ از دنیای مادی خود جدا شد و به جلوهای از حضور خداوند قدم گذاشت.
هوش مصنوعی: کسی که همیشه در زیبایی و لذت غرق باشد، چگونه میتواند در فکر و گفتگوهای بیهوده باشد؟
هوش مصنوعی: کسی که با سلطان نشست و برخاست دارد و در کنار او زندگی میکند، اگر به خدمت او درآید، ممکن است این وضعیت برایش مشکلساز شود.
هوش مصنوعی: شیخ همواره در زیبایی غیر از خدا غرق بود و در برابر او، همه چیز دچار زوال و نابودی میشود.
هوش مصنوعی: در بخارا، شیخی عارف و پاکدل پرسید که چرا لقمان به نماز نمیپردازد.
هوش مصنوعی: من به سوی خدا میروم و او را دعوت میکنم تا در این مسیر، با نیازی که دارم، عبادت کنم.
هوش مصنوعی: در آن زمان، هنگامی که به راه میرفتند، سی مرید غیرتمند و خالص با او همراه بودند.
هوش مصنوعی: پیر راهنما با حرکت دستش، گروهی از شیران را که از جنگل خارج میشدند، فراخواند.
هوش مصنوعی: هر کس بر شیر نر سوار شده، باید تازیانهای بسازد و از مار نیز استفاده کند.
هوش مصنوعی: شیخ عظیمالشان در مسیر خود همچنان پیش میرود و از درون وجودش خبرهایی به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: شیخ بر بالای کوهی نشسته بود و در همان لحظه، روحش خارج شد و آن کوه مانند اسبی که به سرعت میدود، متلاشی شد.
هوش مصنوعی: فقیر، دور از نزدیکى به آن شیخ نگاه میکند و متوجه میشود که نور و روشنی همهجا را فراگرفته است، بهطوری که از سر تا پا غرق در نور شده است.
هوش مصنوعی: پرندهای بزرگ و آزاد (شهباز) به سوی کوهی که همچون تپهای عظیم به نظر میرسد، در حال پرواز است و این پرواز به قدری سریع و سبک است که گویی در مسیرش مانند باد حرکت میکند.
هوش مصنوعی: پیر گفت: ای مریدان، در این لحظه از شیر، پایین بیایید و به پیش این دلیر بروید.
هوش مصنوعی: همه آنها از شدت احترام و تعظیم به آن پیر بزرگ، سرشان را پایین انداختهاند.
هوش مصنوعی: زمانی که آنها به مقصود خود رسیدند، همه به احترام او سرها را به نشانه تسلیم و ارادت خم کردند.
هوش مصنوعی: در آن بیابان، کسی چیزی را پیدا کرد و در کنار آن چاه، جایی برای اقامت درست کرد.
هوش مصنوعی: در آن زمان، وقتی که وقت نماز فرارسید، پیر و یارانش به نیایش و دعا مشغول شدند.
هوش مصنوعی: پس از آن، آن مرد سالخورده به او گفت: ای کسی که پاک و پرهیزگار هستی، چه دلیلی دارد که در اینجا نماز نخواندهای؟
هوش مصنوعی: لقمان گفت: وقتی صبح شود، بیایید در این مکان نماز بخوانیم.
هوش مصنوعی: سالمندان و همراهانشان از عظمت و بزرگی آن سوختند و چشمان عقل و درک آن زمان بسته شد.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، همه از هویت خود خارج شدند و به حالت بیخودی و شوریدگی رسیدند.
هوش مصنوعی: همهی آنها سرشان را بر زمین گذاشتند و خوابشان برد. وقتی از خواب بیدار شدند، نیازشان به آب پیدا شد.
هوش مصنوعی: چون پیروان او تصمیم گرفتند که به چاه بروند تا آب بیاورند، به چه دلیلی برای خود این کار را میکنند؟
هوش مصنوعی: در حالی که کاروان به دنبال دلوها بود، دلویی که در چاه افتاده بود به آنها نرسید و این باعث شد که نتوانند به هدف خود برسند.
هوش مصنوعی: در دلو آب نمیریزد، چه شگفتانگیز است! آن مردم از این سرگردانی و درد به شگفت آمدند.
هوش مصنوعی: زمانی که آن لحظه فرا رسید، پیش شیخی آمد که انصاف را برقرار میکرد و چهرهاش را به لقمانش نشان داد.
هوش مصنوعی: شیخ در حال تفکر و تعمق است، اما این سؤال پیش میآید که او به چه دلیل این آب دهان را به بیرون میاندازد و چطور این آب به راه خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: سالخورده و یارانش بعد از انجام وضو، غسل کردند و به امور خود مشغول شدند.
هوش مصنوعی: سپس گفتند که تو از همه برتر و سزاوارتر هستی و در واقعیت در جایگاه بالاتری قرار داری.
هوش مصنوعی: لقمان بعد از این، در حالی که نماز میخواند، تکبیر گفت و سپس در جای خود نشست.
هوش مصنوعی: پیری و دوستانش گفتند: ای همام، تو این نماز را در اینجا کامل خواندی.
هوش مصنوعی: شیخ لباس خود را کنار بگذارد، چرا که از هر تار موی او خون میچکد.
هوش مصنوعی: زمانی که آن فرد حالتی را مشاهده کرد، از ماجرای عشق آگاه شد.
هوش مصنوعی: در آن زمان گفتند لقمان به مرحلهای رسیده که هر لحظه در قُرب الهی قرار دارد و همیشه به زیبایی و حقیقت وصال دست مییابد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به حقیقت و ارتباط با خدا دست یابد، دیگر از مسائل و مشکلات دنیوی آزاد است و در اتصال به حق، هیچ نیازی به قواعد و محدودیتها ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به زیبایی و عظمت او توجه کند، جز حق و حقیقت هیچ کار و زندگی دیگری ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به بالاتر از جسم رسیده و روح را درک کرده، دیگر به مسائل مادی توجهی ندارد و به عمق اسم و معنای آن پی برده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به حقیقت و وصالت رسید، از عیوب و بدنامیها رهایی پیدا کرد و آنکس که به شناخت واقعی دست یافت، از فریبها و دسیسهها دور شد.
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی همراه با بزرگی را درک کند، در حالتی که با او نزدیک میشود، از خودبیخود میشود و خود را فراموش میکند.
هوش مصنوعی: هر کس به حقیقت و دانش واقعی دست پیدا کند، از افکار بیهوده و نادرست دور میشود. او با درخشش و زیبایی خود، این دنیا را تحت تأثیر قرار میدهد و به شگفتی میآورد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به معرفت و شناخت رسیده باشد، از مسائل خوب و بد دنیا رهایی مییابد و فریبکاران را میشناسد و بر آنها غلبه میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به حقیقت و معرفت دست پیدا کند، از دنیای مادی و خاکی رهایی یافته و در جوار محبوب واقعی خود در عالم غیبی و نامتناهی قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که از موانع و سختیها عبور کند و به حقیقت و وحدت برسد، به گنجی عظیم دست مییابد و بهرهمند میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که به حقیقت واصل شود، زیباییهای خداوند را میبیند و در آن زیباییها، عظمت و جلال خدا را درک میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به حقیقت و وصال رسیده باشد، اهمیت دنیا و عددها را نادیده میگیرد و به راحتی میتواند از هر دو جهان به خاطر یک چیز بیارزش بگذرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.